محرک‌های زیرآستانه‌ای (در انگلیسی Subliminal stimuli) در تقابل با محرک‌های فراآستانه‌ای به هرگونه محرک حسی که پایین‌تر از آستانهٔ مطلق فردی برای ادراک آگاهانه باشد اطلاق می‌گردد. مفهوم ادراک زیرآستانه‌ای از این‌رو شایان توجه است که می‌گوید اندیشه، احساسات و رفتار مردم متأثر از محرکی است که علیرغم عدم آگاهی از آن، ادراک می‌گردد. این پدیده ابتدا در سال ۱۸۹۷ مطرح شد، ولی در ۱۹۵۷ جستار «پیام‌های زیر آستانه‌ای»، هنگامی که آگهی‌سازان و چیره‌دستان وادی تبلیغات، ادعای کاربرد بالقوهٔ آن را در تحریک خریداران مطرح ساختند، به گفتمانی جنجالی بدل شد. این در حالیست که پژوهش‌های علمی متعاقب، از سنجش بیشتر این ادعاهای بازاریابی، در غیاب یک اثر دارونمایی صِرف، برای رسیدن به نتایجی درخور اعتماد، ناتوان بوده‌اند.

انواع

محرک‌های زیر آستانه‌ای را به دو شکل دیداری و شنیداری طبقه‌بندی می‌کنند.

دیداری (پنهان کردن عکس در فریم‌های فیلم)

محرک‌های دیداری تصاویری اند که زودتر از دریافت بیننده از جلو چشمش عبور می‌کنند یا اینکه به‌صورت نهانی در نگاره‌ای گنجانده شده‌اند. ادعا می‌شود این‌گونه تصاویر در ناخودآگاه بیننده تأثیر می‌کنند. مثلاً در سال ۲۰۰۷، نشان داده شد نمایش زیرآستانه‌ای پرچم اسرائیل اثری تعدیل‌کننده روی نظریات سیاسی و رفتار داوطلبان اسرائیلی مشارکت‌کننده در یک رأی‌گیری داشته‌است. اثر این پدیده هنگامیکه تصویر به‌هم‌ریختهٔ همان پرچم در نمایی زیرآستانه‌ای نمایش داده شد، ایجاد نگردید.

شنیداری(reversing یا برگردان موسیقی…)

محرک‌های شنیداری پیام‌هایی‌اند که با بلندایی آرامتر از آستانهٔ شنوایی فرد نجوا می‌شوند یا اینکه به‌صورت برگردان در فرایندی با نام «وارون‌نگاری» به گوش شنونده می‌رسند. ادعا می‌شود این پیام‌ها در ناخودآگاه شنونده تأثیر می‌کنند. مثلاً در سال ۱۹۸۸ قاتل زنجیره‌ای ریچارد رامیرز، در دادرسی‌اش چنین اظهار داشت که موسیقی گروه ای‌سی/دی‌سی و به‌ویژه آهنگ «ولگرد شب» از آلبومشاهراهی به‌سوی دوزخ الهام‌بخش او برای ارتکاب جنایت بوده‌است. دیوید جان اوتس، یکی از بنیان‌گذاران نظریه برگردان گفتار مدعی شد آهنگ «شاهراهی به‌سوی دوزخ» در همان آلبوم، دربردارندهٔ پیام‌های نهان‌سازی شدهٔ، «قانون منم»، «نام من ابلیس است» و «او ازآن دوزخ است» در برگردان خود استکه ممکن است در برانگیختن قاتل مؤثر بوده باشند.

استفاده از تبلیغات مخفی در سینما

همزمان با بیش‌انگاری پیامدهای پیام زیرآستانه‌ای در فرهنگ عامه، به‌کارگیری تصاویر زیرآستانه‌ای در صنعت سینما نیز گسترش یافت. نخستین کاربرد شناخته‌شده شاید در فیلم ترسناک جن‌گیر(محصول ۱۹۷۴) برای بهره‌گیری از تصویر زیرآستانه‌ای دلهره‌آور و درعین‌حال کارساز شیطان سپیدچهره (کاپتان هاودی) که در کابوس پدر کاراس برای چند ثانیه پدیدار می‌شود، بوده‌است.

در فیلم باشگاه مبارزه (محصول ۱۹۹۹) نیز از این شگرد بارها در سکانس‌های ماقبل ملاقات شخصیت اصلی فیلم با تایلر دردن (دیگر شخصیت عمدهٔ فیلم با بازی برد پیت) استفاده شد. کارگردان دیوید فینچر حضور تایلر را در فریم‌هایی برای اثربخشی زیرآستانه‌ای گنجانید (در دقایق ۳:۵۷، ۶:۰۴، ۷:۱۵ و ۱۲:۰۶) وی درباب این کاربرد چنین گفته‌است: «قهرمان فیلم درحال آفرینش تایلر دردن در ذهن خویش است، چنانچه در این دورهٔ زمانی تایلر تنها در دامنهٔ ذهن هشیارش نقش بسته است.» خود این شگرد، در جایی در فیلم هم توسط تایلر به‌کار گرفته می‌شود. بدین ترتیب که او فریم‌هایی از تصاویر مستهجن را لابه‌لای یک فیلم کودکان می‌گنجاند که پس از نمایش باعث آزردگی و در نتیجه گریستن ناخودآگاه آنان می‌شود. شوخی‌ای که توسط کارگردان در بخش پایانی خود فیلم هم به‌کار گرفته شده‌است.

در فیلم کلوورفیلد (محصول ۲۰۰۸)، می‌توان سه تصویر زیرآستانه‌ای را در بخش‌های مختلف فیلم، به‌هنگام واپیچش‌های تصویری مشاهده نمود. عکس‌ها در حقیقت فریم‌هایی از فیلم‌های کلاسیک هیولایی چون کینگ کونگ هستند. در گوشه سمت راست بالای پوستر فیلم نیز در ابری برفراز مجسمه آزادی می‌توان یک موجود هیولایی با دهانی نیمه باز که در تصویر نهان گشته را یافت.

برای اولین بار دکتر اسکریپچر در کتابی به اسم روانشناسی نوین به تشریح پیام‌های پنهان یا سابلیمینال مسیج Subliminal Message (اصطلاح روانشناسی : پیام‌های زیر آستانه‌ای) پرداخت . دیری نگذشت جیمز ویکاری یک فروشندهٔ پژوهشگر فهمید که فروش فروش پاپ‌کُرن، ۵۷٫۸% و فروش کوکاکولا، ۱۸٫۱% افزایش یافتند. او دریافت که در فیلم‌های سینمایی در این چنین برای پاپ کرن و کوکاکولا تبلیغ شده بود: “اگر گرسنه اید پاپ کرن بخورید ! تشنه اید؟ کوکا کولا بنوشید ” این تبلیغات چنان کوتاه بودتد که هیچ کس قدر نبود آن را ببیند زیرا هر تبلیغ به مدت ۳هزارم ثانیه نشان داده می‌شد اگر موضوع را کمی باز تر کنیم فیلم‌ها از قطعات کوچکی به اسم فریم ساخته شده‌است و واحد آن ثانیه است یعنی در هر ثانیه حدود ۲۵ فریم وجود دارد در کل در هر یک ثانیه ۲۵ تصویر که یک فریم را تشکیل می‌دهد از جلوی چشم ما عبور می‌کند در حالی که ضمیر خودآگاه قادر به دیدن تمامی آن‌ها نیست و شاید ۱۰ فریم را بتوانیم ببینیم اما ضمیر ناخودآگاه هر ۲۵ فریم را در ثانیه میبیند و در خود ذخیره می‌کند ( اگر با چگونگی کارکرد ضمیر ناخودآگاه یا ناخودآگاه آشنایی ندارید مقاله ضمیر ناخودآگاه و رازهای نفوذ به آن را در سایت بازتاب باور مطالعه کنید ).تبلیغات پاپ کورن و کوکاکولا هم در فریم‌هایی جایگذاری کرده بودند که مستقیما وارد ضمیر ناخودآگاه شده و چشم قادر به دیدن آن نبود در نتیجه به محض دیدن کلمه تشنه فرد احساس تنشگی می‌کرد و بنا به تبلیغاتی که وارد ضمیرناخودآگاه وی شده بود برای رفع تشنگی از کوکا کولا استفاده می‌کرد و فرد ناچار بود آن را خریداری کند.

در نهایت چیزی که از آن می‌توان قطعی صحبت کرد این است که اگر جزئیاتی در اثر اقتصادی یا هنری قرار داده می‌شود که در نگاه اول مشخص دیده یا شنیده نمی‌شود؛ اگر تأثیری روی ناخودآگاه مشتری یا مخاطب نگذارد، کشف این پیام‌های زیر آستانه‌ای باعث معروفیت بیشتر برند، فیلم، موزیک یا… خواهد شد که در اکثر مواقع فروش و اقبال بیشتری هم به دنبال دارد.

همچنین بخوانید نکاتی درمورد طراحی گرافیکی تبلیغاتی

پست های مرتبط

ارسال دیدگاه برای %s