معمولاً در اواخر سال، یکی از دغدغههای مدیران در شرکتهای مختلف هدایای تبلیغاتی است.
به صورت سنتی، بسیاری از شرکتها در ایران، سررسیدها و تقویمهای سال نو را به مشتریان و دوستان و شرکای تجاری هدیه میدهند.
ما هزینههای سنگینی برای سررسیدها و خودکارها و وسایل تبلیغاتی انجام میدهیم و خوب میدانیم که هدیهی شرکت ما خیلی سریع لا به لای هدایای سایر شرکتها گم شده و یا به عنوان دفتر یادداشت، به فرزندان جوانتر خانواده هدیه خواهد شد.
به عبارت دیگر، هزینه های تبلیغاتی نوروزی، هزینهای است که اگر انجام ندهیم تاثیر منفی روی ذهن کارمندان و شرکتهای همکار و … دارد ولی اگر این هزینه را انجام هم بدهیم اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
بدیهی است فرض ما بر این است که طرف مقابل از جمله کسانی نیست که برای هدیهی سال نو، (به هر دلیل!) منتظر تعدادی سکه طلا است و هدیهی ما صرفاً قرار است با کمترین هزینه بیشترین اثربخشی تبلیغاتی و احساسی را داشته باشد.
نکته اول اینکه در حسابداری ذهنی ما انسانها، «پاداشهای نقدی و مالی» در سرفصل ذهنی «درآمدها» ذخیره میشود و به عنوان «هدیه» ثبت نخواهد شد.
به همین دلیل همچنانکه هدیه، به سادگی جای پاداش مالی را نمیگیرد، پاداش مالی هم احتمالاً جایگزین هدیه نخواهد شد.
شاید بن خرید از فروشگاهها و لباسفروشیها، کمی از پاداش مستقیم نقدی بهتر باشد، اما همچنان همان اثر را در ذهن مخاطب خواهد داشت.
نکتهی دومی که میبایست در اعطای هدیه تبلیغاتی مد نظر داشته باشیم این است که هدایایی که از حد مشخصی گرانتر هستند، الزاماً حس گیرنده را خوب نمیکنند.
به دلیل اینکه گیرنده بلافاصله ترغیب میشود ارزش هدیه را با ارزش خدمات خود مقایسه کند.
فرض کنید که یک حسابدار خبرهی پاره وقت دارید که در سال گذشته با حسابداری خوب و دقیق، هزینههای مالیاتی شما را ده میلیون تومان کاهش داده است.
طبیعی است که شما پاداشی مالی برای او در نظر بگیرید.
اما اگر در پایان سال، به عنوان هدیه به او یک خودکار «یک میلیون تومانی» بدهید، اولین پرسشی که در ذهن او ایجاد میشود این خواهد بود که: «من برای این شرکت ۱۰ میلیون تومان صرفهجویی مالی ایجاد کردم و اینها خواستند با یک هدیهی یک میلیون تومانی من را راضی کنند و از زیر بار لطف و منت من خلاص شوند».
ضمن اینکه شما هزینهی سنگینی را برای هدیه متقبل شدهاید، نارضایتی طرف مقابل افزایش خواهد یافت. اما اگر یک خودکار پنجاه هزار تومانی به او هدیه دهید، احتمالاً این مقایسه ذهنی شکل نخواهد گرفت.
نکتهی مهمی که به عنوان سومین مطلب باید مورد توجه قرار گیرد، «کاربردی بودن هدیه» در مقایسه با «بار احساسی هدیه» است. این دو ویژگی از یکدیگر جدا هستند.
ممکن است هدیهای کاربردی و در عین حال احساسی باشد. اما همیشه اینطور نیست.
چهارمین نکته این است که «نمونه محصول خود شرکت» الزاماً بهترین هدیه تبلیغاتی نیست.
دریافت کنندگان هدیه، زمانی که هدیهای از محصولات یا خدمات شما را دریافت میکنند، همیشه احساس میکنند این هدیه ارزش کمتری از میزان واقعی خود دارد.
فرض کنید یک آژانس مسافرتی، با قرعهکشی به برخی از مشتریان دائمی خود بلیط هواپیما یا کوپن تور نوروزی هدیه کند.
به احتمال زیاد دریافت کنندهی هدیه فکر میکند که «صندلی خالی ماندهی هواپیما» و «تخت خالی ماندهی هتل» به او هدیه شده است.
این در حالی است که آژانس مسافرتی، به هر حال برای این خدمت، هزینههای متعدد متحمل شده است.
همین مسئله در حوزههای دیگر هم صادق است.
اگر شما تولیدکنندهی مواد غذایی باشید و بستههایی از محصولات خود را به دیگران هدیه دهید، عموماً دریافت کننده، ارزش محصول را معادل «قیمت تمام شده و یا حتی کمتر!» ارزیابی میکند و فراموش میکند که اگر این محصول را به او نداده بودید، میتوانستید به قیمت واقعی به مشتری بفروشید.
پنجمین نکته ساده اما بسیار مهم این است که در سراسر جهان، ماندگارترین هدیهی سال نو، «کارت تبریک» است.
نرخ باز کردن بستههای کارت تبریک حدود ۹۰٪ است که هیچ نامه و بستهی دیگری در این حد شانس باز شدن ندارد.
ضمن اینکه بسیاری از افراد و سازمانها، کارتهای تبریک را تا سالها نگاه میدارند.
فراموش نکنیم که کارت تبریک به اندازهای که از حالت Generic به دور باشد (طوری که نگویند ۱۰۰۰ کارت خریدهاند و مستقیم ارسال کردهاند) میتواند بار احساسی بیشتری داشته باشد.
فاکتورهای زیر روی خاص کردن کارت تبریک و دور کردن آن از حالت جنریک تاثیر دارند:
- وقتی نام و مشخصات گیرنده روی پاکت تایپ شده و پاکت بدون نام نیست.
- وقتی متن داخل کارت تبریک به نام فرد دریافت کننده است.
- وقتی نام فرد تایپ شده باشد (در مقایسه با کارتهایی که همهی متن تایپی است و جای خالی به صورت دستنویس به نام فرد گیرنده پر شده)
- وقتی متن با خودکار یا خودنویس امضا شده و از مهر امضا استفاده نشده باشد.
- وقتی یک جملهی اختصاصی دستنویس به متن تایپی اضافه شده باشد.
- وقتی نه تنها مدیرعامل، بلکه چند فرد کلیدی سازمان یا شرکت هم آن را امضا کرده باشند.
ششمین نکته اینکه مدیران و کسانی که طبقهی اجتماعی کمی بالاتر از سایرین دارند، علاقهای به استفاده از هدایای تبلیغاتی که «نام و لوگوی شما» روی آن درج شده است ندارند.
بنابراین شما سه راه حل دارید:
- روش ارزانتر اینکه هدیهی خود را بدون چاپ لوگو و نام تهیه کرده و با کارت تبریک اختصاصی، نام و لوگو و مشخصات خود را به گیرنده یادآوری کنید (مثلاً یک خودکار در بستهبندی مناسب اما بدون نام + کارت تبریک با نام و مشخصات).
- روش کمی گرانتر اینکه نام و لوگوی خود را روی بستهبندی حک کنید تا هم مشخصات خود را در ذهن گیرنده ماندگار کنید و هم گیرنده در نهایت بتواند از هدیهی شما به راحتی استفاده کند.
- روش گرانتر اما اثربخشتر اینکه در مورد افراد خاصی که برای شما مهم تر هستند، نام و مشخصات خود آنها را روی محصول (تقویم / ساعت / خودکار) حک کنید. هزینهی این روش به میزان قابل توجهی بالاتر است اما تقریباً این تضمین وجود دارد که هدیهی شما هرگز کنار گذاشته نشده و به فرد دیگری هدیه نخواهد شد. دوختن حروف اول نام فرد بر روی پیراهن، کار بسیار ساده و ارزان اما اثربخشی است که مطمئنا اثر آن خیلی بیشتر از هدیه کردن یک پیراهن گرانقیمتتر اما معمولی است.
هفتمین نکته این است که برخی هدیهها «چند بار فروخته میشوند!».
اگر شما یک هدیهی مشخص به یک «آقا» بدهید و او از آن هدیه استفاده کند یک بار هدیهی خود را فروختهاید. اما اگر هدیهای بدهید که او به همسر یا دختر خود منتقل کند، هم آن مرد احساس میکند که هدیه گرفته و هم همسر یا دختر او خوشحال خواهند بود.
منبع: سایت متمم