در ابتدای مطلب شاید لازم باشد در حد چند پاراگراف بازاریابی ویروسی را بررسی کنیم و بعد برویم سراغ چالش باز کردن درب بطری که جزو معروفترین چالشهای ویروسی اخیر است.
بازاریابی ویروسی نوعی انتقال دهان به دهان پیام توسط افراد است که از این طریق برخی از پیامهای بازاریابی مربوط به شرکت، برند و یا محصولات شرکت از طریق ابزارهای رسانهای عمومی (غالباً اینترنت) در سطح گستردهای بین عموم جامعه منتشر میشود. موفقیت این نوع بازاریابی با توجه به پیچیدگی خاص آن؛ نیازمند توجه به عوامل متعددی است که مطلب حاضر بدنبال شناسایی این عوامل و اولویتبندی آنهاست.
دیوید مرمان اسکات در کتاب قواعد جدید بازاریابی ویروسی، این نوع از بازاریابی را اینگونه تعریف میکند: «هر استراتژیای که مردم را در انتشار پیام بازاریابی تحریک کند و موجب رشد تصاعدی تاثیر و عرضه پیام گردد؛ از این رو بازاریابی ویروسی هر فعالیتی است که تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی را تسهیل و تقویت نماید».
گوالن و زیدنر، در سال ۲۰۰۸، بیان نمودند که، بازاریابی ویروسی، یک روش تبلیغی را در بر میگیرد که در آن یک فایل الکترونیک از یک کاربر به کاربر دیگر از طریق ایمیل یا شبکههای اجتماعی پخش میشود. عوامل مهمی در تعیین استراتژی وجود دارند که در هر بازاریابی ویروسی موفقی حکمفرما هستند.
اولین عامل آن است که هر بازاریابی ویروسی موفقی باید در بردارنده واگذاری رایگان محصولات یا خدمات ارزشمندی باشد. البته با در نظر گرفتن این امر که شرکتها به دنبال کسب سود هستند، مفهوم واگذاری تاحدی غیر منطقی به نظر میرسد، اما یکی از بهترین روشهای جذب مشتریان از طریق کلمه «رایگان» است. تنها چیزی که در مورد این اصل میتوان گفت آن است که محصولات رایگان تنها به عنوان طعمه عمل میکنند. از این رو، بازاریابان باید محصولاتی با کیفیت بالاتر داشته باشند که با وجود محصولات رایگان، مشتریان را به خرید خود تحریک کنند.
دومین اصل ادعایی ویلسون آن است که، هر استراتژی باید انتقال بیدردسر پیام به دیگران را فراهم کند و سوم اینکه، باید به راحتی از ابعاد کوچک به خیلی بزرگ قابل تبدیل باشد. این بدان معناست که رسانه مورد استفاده برای ارتباط باید بستری باشد که به راحتی قابل تکرار بوده و قابلیت همراهی با نوسانات سریع و بزرگ دخالت و عمل مشتریان را داشته باشد. چهارمین جزء هر استراتژی، بر لزوم بهرهبرداری از انگیزهها و رفتارهای رایج مشتریان تاکید میکند. برای مثال، بهترین استراتژی بازاریابی ویروسی آن است که بر نیاز مشتریان برای تعلق داشتن و درک شدن تاکید کند. این امر سبب میشود که مصرفکنندگان با به اشتراکگذاری پیام، در میان همسانان خود احساس محبوب بودن کنند. دو عامل دیگر موفقیت هر استراتژی ترکیبی از بهرهگیری از شبکههای موجود ارتباطی و منابع دیگر است. برای مثال، پیام ویروسی برای انتشار مؤثر نیازمند است تا به شبکه شخصی مصرفکنندگان تزریق شود. به علاوه، بازاریابی ویروسی در تالش است تا مقرون به صرفه نیز باشد، از این رو، بازاریابانی که از این استراتژی استفاده می کنند باید برای انتشار کم هزینه پیام خود، بر منابع دیگر همچون مجلههای اینترنتی، یوتیوب و وبلاگهای آنلاین نیز
تکیه کنند.
در یک تقسیمبندی استراتژیهای بازاریابی ویروسی را میتوان در پنج گروه قرار داد:
- ایجاد بحث در رابطه با یک موضوع مباحثه:
حول یک موضوع یکی از ایدههای قدیمی شناخته شده دربارۀ بازاریابی ویروسی است که هنوز تا حد زیادی کاربرد دارد. حسن این بحث آن است که میتواند افراد را به هیجان آورده و آنها را به تلاش سختتر برای پیشبرد شما تشویق نماید.
- فراهم آوردن خدمات آنلاین «رایگان» ویروسی:
وقتی از خدمات ویروسی رایگان صحبت میکنیم، به راحتی میتوان به گوگل اشاره کرد؛ گوگل، عالوه بر اینکه یک موتور جستوجوست، حجم بالایی از کاربری های مفید همچون Google Map ،Doc Google ،Mail Google و نظایر آنها را به طور رایگان، دردسترس قرار میدهد. هر گاه ما از این کاربریها استفاده کنیم، در واقع به طور غیرمستقیم به گوگل کمک کردهایم تا نام خود را تقویت نموده و آگاهی مصرفکنندگان خود را افزایش دهد.
- برنامههای ارجاعی مبتنی به هدف:
استراتژی ویروسی دیگر آن است که ما یک برنامه ارجاعی مبتنی به هدف را بپذیریم که در آن برای ارجاعات خود برآورد یک هدف حداقلی را در نظر گرفتهایم. در مواردی خاص، وقتی تعداد اعضای ما به بیست ارجاع برسد، آنها هر ماهه اعتبارات تبلیغاتی رایگانی را دریافت خواهند کرد. این نوع استراتژی هم به طرز حیرتآوری عملی خواهد بود.
- ارزیابی تصویری:
قدرت بازاریابی تصویری شناخته شده است، چنانچه بتوانید ویدئوهای مفید آموزشی برای سایت خاص خود تولید کرده و آنها را در فضای مجازی منتشر کنید، این ویدئوها میتوانند برای سالها سبب مراجعه به شما باشند.
- نفوذ از طریق شبکههای اجتماعی:
یکی دیگر از استراتژیها، بازاریابی ویروسی از طریق شبکههای اجتماعی است. یکی از مثالهای خوب برای این مورد استفاده ۶ است از گزینه لایک در فیسبوک با تحریک مردم به لایک کردن شما در فیسبوک، شما با تمام دوستان ایشان، که هر کدام به گونهای بالقوه دارای علایق مشابهی هستند، روبه رو میشوید. حتی اگر این مواجهه کوتاه مدت هم باشد. اگر برخی از این دوستان شروع به لایک کردن شما بکنند، این چرخه به صورت کامل ویروسی ادامه خواهد یافت.
باز کردن درب بطری با پا، یک روش سنتی و محلی برای باز کردن درب نوشیدنی
چالش جدیدی که شور زیادی بین مخاطبان شبکههای اجتماعی به راه انداخت، چیزی شبیه یک مهارت رزمی به نام لگد دورانی (Roundhouse Kick) است که برای ضربه به صورت استفاده میشود.
به نظر میرسد که باز کردن درب بطری با روشهایی چون لگد یک روش محلی برای باز کردن دربهای نوشیدنی بوده است که باید طی آن درب بطری کاملاً بسته، با چرخش باز شود، درحالی که هیچ تنش و آسیبی به بطری وارد نشود.
یک استاد مهارتهای رزمی به نام Farakikcks این چالش را با دعوت چهار نفر از جمله جیسون استاتهام بازیگر بریتانیایی و جکیچان آغاز میکند. او در ویدئوی خود بطری را به دو روش رزمی با لگد باز میکند.
View this post on Instagram
این چالش با دو هشتگ از سمت همین شخص به راه افتاد که یکی به نام خودش بود و دیگری هشتگ bottlecapchallenge. مکس هالووی، کشتیکجکار اهل هاوایی، دومین شخصی بود که این کار را ادامه داد و چالش را پذیرفت و خواننده معروف آمریکایی جان مایر و جیسون استاتهام هم به این چالش پیوست. به همین منوال جریان به صورت ویروسی ادامه پیدا کرد.
View this post on Instagram
چالشی که در واقع به نام جیسون استاتهام آغاز شد پیشنیهای قدیمیتر دارد. حتی پیش از فاراکیکز. نبوغ این فرد باعث شد تا از یک روش محلی برای پرسونال برندینگ خود راهکاری بیاندیشد؛ راهکاری سرگرمکننده که به صورت رایگان بسیاری از مشهورترین اشخاص تا ناشناختهترین انسانها را هم تشویق به انجامش کرد.