مارک پارکر «Mark Parker»، مدیر نایکی، دو سال پیش توسط سایت «fastcompany» به عنوان خلاق‌ترین مدیر دنیا شناخته شد. کدام یک از مدیرهای دنیا محصولات‌شان را بر اساس راحتی مشتری طراحی می‌کنند و این‌قدر متعهد هستند؟ کدام‌شان با هنرمندان خیابانی ملاقات می‌کنند، نه برای اینکه خودشان لذت ببرند؛ برای اینکه از درک آنها از فرهنگ دنیای ما الهام بگیرند؟ او فکر می‌کند که فرهنگ نایکی برای عصر جدید و غیرقابل‌ پیش‌بینی تجارت کاملا مناسب است. این مقاله را بخوانید تا با فوت و فن‌های مدیریت موفق مارک پارکر در نایکی آشنا شوید.

مدیر نایکی می‌‌گوید: «هدف ما این است که یک شرکت بی‌‌سر و صدا باشیم که هر وقت محصولی را معرفی می‌‌کند مردم آن را می‌خرند.»

مارک یک مرد قدبلند است، در دوران دانشجویی قهرمان مسابقات دو بوده و ماراتن هم کار می‌‌کند.‌ او کتانی‌‌های بی‌‌نظیری طراحی کرده و نامش با بزرگ‌‌ترین ورزشکاران دنیا گره خورده است. شاید فکر کنید شخصیت مارک فراتر از آدم‌‌های عادی است، حالت تهاجمی دارد و آدم را می‌‌ترساند. اما واقعا اینطور نیست. او قطعا مشکل اعتمادبه‌نفس هم ندارد و یک رقیب عالی و باارزش است. اما بیشتر دوست دارد که بشنود و عمل کند. پارکر اصلا با توقعاتی که از مدیر یک شرکت سنتی بزرگ داریم جور در نمی‌‌آید.

تجارت سریع و پیوسته

پارکر می‌‌‌گوید: «همه چیز در حال جلو رفتن است. ولی سرعت این حرکت گاهی تند و گاهی کند نیست؛ این دنیا همیشه پرسرعت است. همه‌‌‌ی ما با کمک تکنولوژی با هم در ارتباط هستیم و همه چیز در حال تغییر است.»

این تغییرات جزئی از فرهنگ طولانی‌‌‌مدت نایکی شده و پارکر اعتقاد دارد: «روش مدیریتی ما از مطالعه‌‌‌ی کتاب‌‌‌های تجاری به‌دست نیامده و خیلی شهودی‌‌‌تر است. شیوه‌‌‌ی ما از فرهنگ ورزش‌‌‌ها گرفته شده است. ما همیشه دنبال راه‌‌‌هایی هستیم تا کارمان را بهتر کنیم. اینکه چطور می‌‌‌توانیم از محیط‌‌‌مان الهام بگیریم و روی استعداد‌‌‌های‌‌‌مان تمرکز کنیم. برای اینکه واقعا به این برسید باید با این حقیقت کنار بیایید که سرعت حرکت دنیا به هیچ‌وجه کند نمی‌‌‌شود. اما به نیمه‌‌‌ی پر لیوان نگاه کنید. مردم و شرکت‌‌‌ها به این سرعت بالا به چشم یک چالش و مانع نگاه می‌‌‌کنند، اما ما آن را یک فرصت می‌‌‌بینیم. پس باید از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم.»

چطور در دنیای تجارت سریع امروز، همه را شکست بدهیم

مدیر نایکی در پاسخ به این سؤال که «آیا بزرگ بودن یک شرکت، نکته‌‌‌‌ای منفی برای تغییرات سریع است؟» گفت: «من فکر نمی‌‌‌‌کنم که اندازه بتواند الهام‌بخشی و انعطاف‌‌‌‌پذیری را تحت تاثیر قرار بدهد. ما یک برند جهانی بزرگ هستیم و منابع زیادی داریم. ما در نایکی تجارت را به زیرمجموعه‌‌‌‌های کوچک‌‌‌‌تری تقسیم می‌‌‌‌کنیم که بر اساس فرهنگ و نیاز مشتری طراحی می‌‌‌‌شوند و برای اینکه به این نیازها نزدیک شویم آنها را عمیقا کاوش می‌‌‌‌کنیم.»

اما خب اعتقاد دارد که اندازه می‌‌‌‌تواند مشکل‌‌‌‌ساز هم باشد. «در یک شرکت بزرگ اندازه می‌‌‌‌تواند باعث درجازدن بشود. در واقع ممکن است که آدم حقیقت را نبیند و متوجه تغییرات محیط اطرافش نشود. گاهی وقت‌‌‌‌ها شرکت‌‌‌‌های موفق فکر می‌‌‌‌کنند که چون یک بار موفق بوده‌‌‌‌اند راز آن را می دانند و باید با همان کار کنند. این می‌‌‌‌تواند باعث مرگ‌شان شود.»

«باید چیزی را که جواب داده به چالش بکشید. اگر ما بگوییم که راز موفقیت طراحی و ساخت کفش را داریم، در واقع تا نوک بینی‌‌‌‌مان را دیده‌‌‌‌ایم.» اگر چنین دیدگاهی نداشتیم، هرگز نمی‌توانستیم تکنولوژی جدید «FlyKnit»نایکی را به بازار عرضه کنیم. این تکنولوژی به جای اینکه با قسمتی از پارچه کار کند از نخ، کفش تولید می‌‌‌‌کند. یکی از چالش‌‌‌‌های پیش روی نوآوری، به چالش انداختن مدلی است که قبلا وجود داشته است. روش سنتی ساخت کفش برای صدها سال استفاده می‌‌‌‌شد، اما امروز ما یک روش کاملا جدید را به وجود آورده‌‌‌‌ایم.»

«فکر می‌‌‌‌کنید در شرکت ما آدم‌‌‌‌هایی نبودند که با این تغییر مخالف باشند؟ کاملا طبیعی است که مردم با روش‌‌‌‌هایی که به آن عادت دارند راحت باشند. وظیفه‌ی من و در واقع وظیفه‌ی همه‌ی ما این است که ذهن‌مان را به روی چیزهای جدید نبندیم. من با FlyKnit خیلی درگیر شدم. باید همه‌ی پتانسیل‌ها را بررسی کنید، گاهی همین پتانسیل‌ها می‌توانند انقلابی باشند. همین که علاقه نشان بدهید جنبش ایجاد می‌‌‌‌شود.»

رویکرد «از بالا به پایین» در مقابل «از پایین به بالا»

پارکر می‌‌‌‌‌گوید: «در نایکی یک ترکیب وجود دارد. سلسله مراتب از بالا به پایین یک رویکرد سنتی و غیر واقعی است. اما از طرف دیگر همه چیز هم از پایین به بالا نیست. نسبت «بالا به پایین» به «پایین به بالا» با توجه به شرایط اتفاق می‌‌‌‌‌افتند. من به شدت اعتقاد دارم که تنها یک راه منحصر به‌فرد وجود ندارد.»

«بعضی وقت‌‌‌‌‌ها مجبورید سریع و سخت جلو بروید و از بالا می‌‌‌‌‌توان این کار را انجام داد. ممکن است ایده‌‌‌‌‌ها از پایین به بالا بروند اما جهت و هدایت باید از بالا به پایین برود.» پارکر به دنبال ایده‌‌‌‌‌های پایین به بالاست و به همین خاطر به همه جای نایکی سر می‌‌‌‌‌زند. «من چیزی رو میز یکی از دوستانم می‌‌‌‌‌بینم و می‌‌‌‌‌پرسم از کجا آمده و این شروع یک لیست از نوآوری است.»

«باید ذهن‌تان را بر روی ایده‌‌‌‌‌های جدید از گوشه و کنار شرکت و دنیا باز کنید. همکاری و مشارکت مهم‌‌‌‌‌ترین منابع فرصت‌های موفقیت هستند. امروزه به دلیل پیشرفت ارتباطات دیجیتال این فرصت‌‌‌‌‌ها چند برابر شده است. اگر می‌‌‌‌‌خواهیم خوب تجارت کنیم باید همیشه ذهنمان را باز نگه داریم.»

انتخاب از بین بی‌نهایت احتمال

«این یکی از بزرگ‌‌‌‌‌‌ترین چالش‌‌‌‌‌‌هاست. ما از نظر ایده غنی هستیم. تا حالا اینقدر ایده را یک‌‌‌‌‌‌جا ندیده‌‌‌‌‌‌ام. اما چطور از بین آنها انتخاب می‌‌‌‌‌‌کنیم؟ همیشه هم درست‌‌‌‌‌‌ترین گزینه را انتخاب نمی‌‌‌‌‌‌کنیم، بلکه باید آنها را ویرایش کنیم.»

پارکر از یک عبارت برای توصیف الزامات استفاده می‌‌‌‌‌‌کند: ویرایش کن و توسعه بده. «توانایی ویرایش و توسعه خیلی ضروری است. من انتخاب‌‌‌‌‌‌هایی که برای هر قسمت از کارمان مجبوریم انجام دهیم را خیلی دوست دارم.» پیش‌‌‌‌‌‌تر پارکر گفته بود که واحد تحقیق و طراحی شرکت نایکی ۳۵۰ طرح را استخراج کرده‌‌‌‌‌‌اند، این عدد خیلی زیاد است. «ما پروژه‌‌‌‌‌‌های خیلی زیادی داشته‌‌‌‌‌‌ایم که قطعا بعضی‌‌‌‌‌‌های‌‌‌‌‌‌شان مهم‌‌‌‌‌‌تر از بقیه بوده‌‌‌‌‌‌اند.» پس او تلاش کرد تا گروهش در انتخاب سخت‌‌‌‌‌‌گیری بیش‌‌‌‌‌‌تری داشته باشند. او شخصا وارد عمل شد. نه اینکه خودش پروژه‌‌‌‌‌‌ها را انتخاب کند اما با واحد تحقیق و طراحی کار کرد تا ملاک‌‌‌‌‌‌ها را برای‌‌‌‌‌‌شان روشن کند. «دقیقا چه کاری می‌‌‌‌‌‌خواهیم انجام بدهیم؟ این موارد چطور بر ملاک‌‌‌‌‌‌های‌‌‌‌‌‌مان ارزش می‌‌‌‌‌‌گذارند؟» با پاسخ به این پرسش‌‌‌‌‌‌ها، آنها لیست ایده‌‌‌‌‌‌های‌‌‌‌‌‌شان را به ۵۰ تا رساندند.

«آنها واقعا در این مورد منظم هستند. این کار شاید کمی کاغذبازی به نظر برسد، اما واقعا اینطور نیست. نظم و کاغذبازی با هم فرق دارند.»

«همیشه نمی‌‌‌‌‌‌توانید برنده را پیش‌‌‌‌‌‌بینی کنید. وقتی من سؤال پرسیدن را متوقف می‌‌‌‌‌‌کنم تیم می‌‌‌‌‌‌تواند درست فکر ‌‌‌‌‌‌کند. من نمی‌‌‌‌‌‌گویم این کار را انجام بدهید آن کار را انجام بدهید. ذره‌‌‌‌‌‌بینی مدیریت نمی‌‌‌‌‌‌کنم. اصلا به آن اعتقاد ندارم. وقتی بچه بودم پدرم از من می‌‌‌‌‌‌پرسید: «تو چه فکر می‌کنی؟» و من هم نظرم را می‌‌‌‌‌‌گفتم. او هم تشویقم می‌‌‌‌‌‌کرد و می‌‌‌‌‌‌گفت: «به نظر می‌رسد ایده‌‌‌‌‌‌ی خوبی باشد» و به مرور زمان هر جایی که لازم بود خودم تصمیم می‌گرفتم و دیگر لازم نیست به پدرم مراجعه کنم. در نایکی ما افراد توانایی داریم که کارشان را خوب بلدند.»

چطور یک تیم رهبری مدرن داشته باشیم؟

«لازم نیست ۵-۶ سال اینجا کار کنید تا ایده‌‌‌‌‌‌‌های خوب‌‌‌‌‌‌‌تان شنیده شوند. من به همه جا سر می‌‌‌‌‌‌‌زنم و از پایین‌‌‌‌‌‌‌ترین قسمت‌‌‌‌‌‌‌های شرکت هم ایده می‌‌‌‌‌‌‌گیرم. شاید یک طراح جدید از آنجا پیدا شود. گاهی خوب است که ایده‌‌‌‌‌‌‌های خام را در سطح پایه بررسی کنید. دوست دارم آنها را بیرون بکشم، زیر نورافکن بگذارم و از هر جا که آمده‌‌‌‌‌‌‌اند به آنها احترام بگذارم. خیلی مهم است که به همه‌‌‌‌‌‌‌ی افراد شرکت نشان بدهیم که ایده‌‌‌‌‌‌‌شان باارزش است و می‌‌‌‌‌‌‌تواند تغییر ایجاد کند. خیلی اوقات چیزهایی که اساس و پایه‌‌‌‌‌‌‌ی خاصی ندارند به یک موفقیت بزرگ تبدیل می‌‌‌‌‌‌‌شوند.» حرفه‌ی پارکر به وسیله‌‌‌‌‌‌‌ی چیزی ارتقا پیدا کرد که به آن یک «پروژه‌‌‌‌‌‌‌ی جانبی کوچک» می‌‌‌‌‌‌‌گوید. مثلا ایده‌‌‌‌‌‌‌ی «هوای مرئی» که توسط نایکی ارائه شد و ارزش نایکی را برای مدت‌‌‌‌‌‌‌ها بالا برد. پروژه‌‌‌‌‌‌‌ی جدیدتری که مارک پارکر به آن اشاره می‌‌‌‌‌‌‌کند «پاپوش آزاد» است که از یک پروژه‌‌‌‌‌‌‌ی جانبی به وجود آمده است و حالا میلیارد‌‌‌‌‌‌‌ها دلار می‌‌‌‌‌‌‌ارزد.

مدیر نایکی اعتقاد دارد که کامل بودن در دنیایی که دائما تغییر می‌‌‌‌‌‌‌کند ممکن نیست. او می‌‌‌‌‌‌‌گوید: «ما همیشه درست عمل نمی‌‌‌‌‌‌‌کنیم. اما تا زمانی که با تغییرات جلو می‌‌‌‌‌‌‌رویم (به جای اینکه با آن بجنگیم) در مسیری درست قدم برمی‌داریم. ما خودمان تلاش می‌‌‌‌‌‌‌کنیم به تغییرات شتاب بدهیم. اگر به این نتیجه برسید که باید با تغییرات همگام باشید، یک قدم به موفقیت نزدیک‌تر هستید.» او باز هم تشویق‌‌‌‌‌‌‌تان می‌‌‌‌‌‌‌کند: «هجومی بازی کنید.»

منبع: http://chetor.com

پست های مرتبط

ارسال دیدگاه برای %s