تفکر طراحی (Design Thinking) یک رویکرد انسان محور برای حل مسائل پیچیده است که با ترکیب همدلی، خلاقیت، و تحلیل دقیق، به دنبال ایجاد راه حلهای نوآورانه ای است که با نیازهای واقعی کاربران همخوانی داشته باشد.
این فرآیند شامل مراحل همد لی، تعریف مسئله، ایده پردازی، نمونه سازی و آزمایش است و به سازمانها و افراد کمک میکند تا به صورت سیستماتیک و با همکاری، راه حلهایی پایدار و خلاقانه برای چالشهای مختلف پیدا کنند.
تفکر طراحی چیست؟
تفکر طراحی یک روش شناسی برای حل مسائل پیچیده است که بر اساس رویکردی کاربرمحور عمل میکند، جایی که نیازهای مشتریان در مرکز فرآیند قرار دارند و این امر آن را از روشهای سنتی حل مسئله متمایز میکند.
این روش بر شناخت عمیق نیازها، آرزوها و زمینههای مختلف کاربران تأکید دارد و اطمینان حاصل میکند که راه حلها نوآورانه و با مخاطبان هدف به طور عمیقی هماهنگ باشند.
برخلاف روشهای سنتی که معمولاً با یک راه حل یا فناوری از پیش تعیین شده آغاز میشوند و به دنبال یافتن کاربردی برای آن هستند، تفکر طراحی با عنصر انسانی شروع میشود.
این رویکرد همدلی با کاربران را در اولویت قرار داده و سعی در درک کامل چالشها و تجربیات آنها دارد پیش از آنکه به ایده پردازی راه حلها بپردازد.
این تمرکز انسان محور اطمینان میدهد که راه حلهای ارائه شده از لحاظ فنی قابل اجرا، از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه و از همه مهم تر برای کاربران مطلوب هستند.
با قرار دادن کاربر در مرکز معادله حل مسئله، تفکر طراحی به یک رویکرد میان رشته ای منجر می شود که در آن بینشهایی از حوزههای مختلف مانند روان شناسی، جامعه شناسی، کسب وکار و فناوری ادغام میشود.
این دیدگاه جامع اطمینان حاصل میکند که مشکلات به طور کلی فهمیده شده و به راه حلهای نوآورانه و پایدار منجر میشود.
یک نمونه کلیدی از به کارگیری تفکر طراحی، بازنگری کامل پلتفرم خرید آنلاین “والمارت” است که با توجه به اولویتهای کاربران آن انجام شد.
این تغییرات منجر به افزایش ۲۰۰ درصدی در تعداد بازدیدکنندگان اپلیکیشن گردید.
همچنین باز طراحی فرآیند ثبت نام حساب بانکی توسط American Express که بر اساس نیازهای کاربران انجام شد، به افزایش ۴۵ درصدی در فعالیتهای بانکداری آنلاین منجر گردید.
پنج مرحله فرآیند تفکر طراحی
فرآیند تفکر طراحی را میتوان به پنج مرحله اصلی تقسیم کرد:
مرحله ۱: همدلی (Empathize)
این مرحله از فرآیند تفکر طراحی به دنبال درک عمیق نیازها، احساسات و انگیزههای کاربران از طریق تعامل مستقیم و مشاهدات است.
در این مرحله، با استفاده از روشهایی مانند مشاهده کاربران در محیط ، انجام مصاحبهها و تعاملات، و غرق شدن در تجربیات آنها، به بینشهای مهمی دست پیدا خواهید کرد!
این روش به طراحان اجازه میدهد تا با کاربران ارتباطی عمیق برقرار کرده و اطمینان حاصل کنند که نظرات جمع آوری شده واقعی و منعکس کننده نیازهای حقیقی کاربران هستند.
این مرحله به سؤالاتی مانند «کاربران هدف ما از کجا میآیند؟» «چالشهای آنها چیست؟» و «چگونه از راه حلهای ما بهرهمند خواهند شد؟» پاسخ میدهد.
مرحله ۲: تعریف (Define)
در مرحله «تعریف»، نظرهای به دست آمده از مرحله «همدلی» به یک مساله قابل بیان و کاربرمحور تبدیل میشوند.
این مرحله شامل تحلیل دقیق دادههای کاربران برای شناسایی چالشهای اصلی است که در نهایت به یک بیان واضح و مشخص از نیازهای کاربر و موانع پیش روی آنها منجر میشود.
این بیان مشکل، راهنمایی برای تلاشهای طراحی بعدی خواهد بود.
درک سؤال باعث ایجاد راه حلهای مناسب میشود.
این مرحله به تعیین پارامترهایی کمک میکند که هم به اندازه کافی گسترده باشند تا خلاقیت قدرت مانور در مساله را داشته باشد و هم بهاندازه کافی محدود باشند تا بتوان با راه حلی کوتاه مشکل را حل کرد.
بهعنوان مثال، بیان مشکل شما میتواند این باشد که افرادی که به دنبال رزرو اقامتگاههای کوتاه مدت آنلاین هستند، با تعداد زیادی از وب سایتهای ارائه دهنده این خدمات مواجه میشوند.
راه حل میتواند ایجاد وب سایتی برای جمعآوری اقامتهای مختلف از وبسایت های مختلف و جمع آوری و فیلتر کردن آنها در یک وبسایت باشد.
مرحله ۳: ایده پردازی (Ideate)
مرحله ایده پردازی به تولید طیف گستردهای از ایدهها از سوی ذینفعان مختلف برای حل مشکل تعریف شده اختصاص دارد و به ترویج تفکر خلاقانه میپردازد.
تکنیکهایی مانند طوفان فکری و نقشه ذهنی برای بررسی طیف وسیعی از راه حلهای ممکن به کار گرفته میشوند.
در این مرحله، استفاده از رویکردهایی مانند تفکر خلاقانه سیستماتیک (SIT) میتواند مفید باشد، زیرا چارچوبی نوآورانه و قابل تکرار برای تلاشهای مجدد ایجاد میکند.
مرحله ۴: مدل سازی (Prototype)
در این مرحله، ایدهها به مدلهای ملموس تبدیل میشوند که میتوانند شامل طرح های ساده تا نمونههای دیجیتال تعاملی باشند.
این مرحله برای تجسم راه حلها و تسهیل تعامل کاربران بسیار مهم است، زیرا پایهای ملموس برای بحث، بازخورد و اصلاحات تدریجی فراهم میکند.
مرحله ۵: آزمون (Test)
در تفکر طراحی، برخلاف فرآیندهای آزمون سنتی ، آزمونها بر روی محصولاتی انجام میشوند که هنوز کامل نشده اند.
برای آزمودن راه حل ایجاد شده، باید به کاربران اجازه داد تا با نمونههای اولیه محصولات یا خدمات از طریق مرحله تست تعامل داشته باشند تا مفاهیم اعتبارسنجی شوند و بازخوردها جمعآوری گردد.
این مرحله برای اصلاح راه حلها و اطمینان از اینکه آنها به طور مؤثری نیازهای کاربران را برآورده میکنند، ضروری است.
بازخوردها ممکن است به بازطراحی کامل محصولات یا خدمات منجر شود و یا نیازمند ایده پردازی و نمونه سازی های بیشتر باشند، که این امر بر طبیعت تکرار شونده ی فرآیند تفکر طراحی تأکید میکند.
.
مزایای استفاده از تفکر طراحی
درک عمیق کاربر
تفکر طراحی با مرحله همدلی آغاز میشود، جایی که تعامل مستقیم با کاربران از طریق مصاحبهها، مشاهدات و تحقیقات جامعه شناسی، بینشهای عمیقی از نیازها، رفتارها و شکست های آنها به دست میآورد.
این درک جامع منجر به ایجاد راه حلهای نوآورانه ای میشود که با نیازهای واقعی کاربران همسو هستند و در نتیجه رضایت و وفاداری کاربران را افزایش میدهد.
کریستینا وونگ، مدیر CDX سیسکو، بر درک عمیق دیدگاههای مشتریان بهعنوان روشی برای پرورش ایدههای نوآورانه و تأمین وفاداری همیشگی مشتری تأکید دارد.
شرکت Airbnb، نیز با موفقیت از روشهای تفکر طراحی بهره برده است.
در روزهای ابتدایی خود، Airbnb با نرخ پایین رزرو مواجه بود.
بنیانگذاران این شرکت با استفاده از تفکر طراحی و همدلی با کاربران، خودشان از سیستم رزرو استفاده کردند و مدتی با میزبانان زندگی کردند تا تجربیات مردم را بهتر درک کنند.
این غوطه وری عمیق در نیازهای کاربران آنها را به بازطراحی وب سایت خود سوق داد که بر عکسهای باکیفیت از اقامتگاهها تمرکز داشت و به طور چشمگیری میزان رزروها را افزایش داد و زمینه موفقیت شرکت را فراهم کرد.
بهبود تعریف مسئله
مرحله «تعریف» در تفکر طراحی راهی جدید برای اندیشیدن به یک مسئله را ارائه میدهد.
وضوح در تعریف مشکل اثربخشی تیم و تخصیص منابع را بهبود میبخشد.
رویکردهای سنتی به شناسایی مشکل اغلب به راه حلهای قدیمی منجر میشوند در حالی که تشویق به طرح سؤالات نوآورانه میتواند به ایدههای خلاقانه منجر شود.
بااین حال، خطر تأمل بیش از حد یا بی صبری از سوی مدیران عمل گرا وجود دارد.
تعادل بین کاوشهای کنجکاوانه و اقدام قاطعانه برای دستیابی به راه حلهای تأثیرگذار ضروری است.
شرکت Procter & Gamble (P&G) از تفکر طراحی برای بازتعریف مسئله تمیز کردن کف ساختمان استفاده کرد که منجر به ایجاد محصول Swiffer شد.
P&G با انجام تحقیقات کاربر به این نتیجه رسید که مردم به دنبال روشهای آسانتر برای تمیز کردن هستند.
این بینش به توسعه یک دسته بندی کاملاً جدید از محصولات منجر شد که صنعت محصولات تمیزکننده را متحول کرد.
مدل سازی عامل کاهش ریسک
ماهیت تکرارشونده تفکر طراحی، به ویژه در مراحل مدل سازی و آزمایش، امکان آزمایش سریع و دریافت بازخورد را فراهم میکند.
این فرآیند به شناسایی نقصها یا مشکلات تجربه کاربر در مراحل اولیه کمک میکند و بهطور قابل توجهی خطر مالی و هزینههای منابع برای معرفی یک محصول معیوب به بازار را کاهش میدهد.
سوزان واینشنک، مدیر استراتژی UX در Human Factors International، اشاره میکند که رفع یک مشکل پس از توسعه میتواند ۱۰۰ برابر پرهزینه تر از انجام آن قبل از توسعه باشد، که این امر بر اهمیت تفکر طراحی در جلوگیری از خطاها تأکید دارد.
همکاری فکری واحد های مختلف
تفکر طراحی شامل تیمهای میان رشته ای است که دیدگاههای متنوع از بخشهای مختلف، مانند بازاریابی، مهندسی و طراحی را ترکیب میکند.
این همکاری، ساختارهای سنتی درون سازمانها را میشکند و به راه حلهای جامع تری منجر میشود که جنبههای مختلف تجربه کاربر، از جمله عملکرد، قابلیت استفاده و تعامل احساسی را در نظر میگیرند.
و در آخر
تفکر طراحی، با وجود اینکه به تلاش زیادی نیاز دارد، از هدررفت منابع و هزینههایی که ممکن است در اثر خطاهای احتمالی به وجود بیایند، جلوگیری میکند. این رویکرد سیستماتیک با تکیه بر نمونهسازی و آزمایشهای مکرر، اطمینان حاصل میکند که راهحلهای نهایی هم با نیازهای کاربران همخوانی دارند و هم از نظر فنی و اقتصادی قابل اجرا هستند. در نتیجه، تفکر طراحی نهتنها به نوآوری کمک میکند بلکه از بروز مشکلات و هزینههای اضافی در مراحل بعدی جلوگیری میکند.
منابع :+