رنگ شناسی در بازاریابی

رنگ توانایی ایجاد اثرات متعدد بر حسگرهای احساسی مغز را داراست. این توانایی شامل جلب توجه، الهام بخشیدن ، اطمینان‌بخش بودن، ایجاد ارتباط با گذشته و تأثیر بر تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان می‌شود. به همین دلیل، رنگ شناسی در بازاریابی و برندسازی از بسیار اهمیت پیدا میکند.

پایه رنگ شناسی در بازاریابی اساساً بر احساسات افراد نسبت به رنگها مبتنی است، که این احساسات از تجربه آن‌ها از رنگها در کودکی و در طول دوره جوانی ناشی می‌شود.

 به طور کلی، می توان اینگونه گفت که  چگونه رنگها می‌توانند بر احساسات، رفتارها و درک انسان‌ها تأثیر بگذارند و چگونه تفاوت‌های طیفی مختلف می‌توانند بر مزاج و واکنش‌ها تأثیر گذاشته باشند.

رنگ شناسی در بازاریابی و برندینگ خیلی  بیشتر از توضیحات یک جمله ای  درباره هر رنگ است!!.

رنگ‌های خاص می‌توانند تصمیمات مصرف‌کنندگان را تحت تأثیر قرار دهند.

رنگ می‌تواند بر حسگرهای احساسی مغز به چندین نحو تأثیر بگذارد.

 ممکن است توجه جلب کند، احساسات را برانگیزد، آرامش بخش باشد یا به حافظه یا علاقه‌مندی‌های گذشته شما را ارجاع دهد.

اما رنگ شناسی در بازاریابی پیچیده است.

یک جمله مثل “رنگ زرد نماد خلاقیت و خوشحالی است”   رنگ شناسی نیست؛ بلکه توضیح یک ارتباط کلی است.

در واقع، رنگ”زرد” می‌تواند معانی مختلفی داشته باشد بسته به نحوه استفاده از آن، رنگی که کنار آن قرار دارد و اینکه  اصلا این رنگ زرد چه نوع زردی است.

زرد همیشه به معنای خوشحالی و خلاقیت نیست؛ گاهی اوقات ممکن است به شکلی ناپسند و غم انگیز ظاهر شود.

یک نمونه  از استفاده پویا و شاد از رنگ زرد را در مجموعه تبلیغات برند نیوزیلند PAK’nSAVE  را ببینید.

زرد در این تصویر بسیار جذاب است – توجه شما را جلب کرده و احساس کنجکاوی را در شما ایجاد می‌کند.

چنین مواردی در نهایت در ذهن افراد تصویری از آن رنگ می‌سازند.  مثلا برند کوکا کولا خودش را با رنگ قرمز معرفی میکند.

افراد هنگامی که یک غذای خاص می‌خورند، فوراً به دنبال یخچال قرمز در رستوران می‌گردند تا از آن کوکاکولا بخواهند. دستگاه‌های فروش اتوماتیک قرمز در مناطق عمومی همیشه به سرعت مشاهده می‌شوند .

اگر روزی لوگوی کوکاکولا به رنگ دیگری مانند زرد تغییر کند، بسیاری از مردم را گیج می‌کند.

رنگ قرمز لوگوی کوکاکولا جوهر اعتبار برند است که دقیقاً در زمینه رنگ شناسی  در بازاریابی مد نظر قرار گرفته است.

 درواقع رنگ شناسی به عمق مطالعه در رفتار انسان و نحوه تعامل با ادراک‌های رنگی  می‌پردازد.

قبل از اینکه به بررسی عمیق‌تر از معانی و ادراک‌های رنگی بپردازیم، بیایید به نحوه عملکرد رنگ نگاهی بیندازیم.

درک رنگ شناسی در بازاریابی

نظریه رنگ در واقع به ما توضیح می دهد که رنگ ها چه تاثیراتی بر احساسات ما میگذارند و هنر و علم استفاده از ترکیب و تلفیق مختلف رنگها برای جذب مخاطب و انتقال پیام‌ها را توضیح می‌دهد.

ابزار بصری اصلی برای درک نظریه رنگ، چرخه رنگ یا دایره رنگ است که به مدت طولانی یک ابزار آموزشی کاربردی برای یادگیری و کشف رنگها بوده است.

متاسفانه، این ابزارماقبل  فناوری مدرن است و ممکن است در درک تفاوت بین رنگهای صفحات نمایش و جوهر در دستگاه‌های چاپ حرفه‌ای گیج‌کننده باشد.

دایره رنگ که با رنگهای اولیه، قرمز، آبی و زرد شروع می‌شود، با استفاده از ترکیب رنگهای اصلی رنگهای طبیعی دیگری ایجاد میکنند.

اما این دایره هنوز هم در مدارس آموزش داده می‌شود.

هنرمندان و نقاشان هم در دوره‌های آموزشی خود از این دایره رنگ برای یادگیری اصول نظریه رنگ استفاده می‌کنند.

اما طراحان و هنرمندان دیجیتال دو مدل رنگ اضافی نیز یاد می‌گیرند تا بتوانند در صفحات نمایش دیجیتال و همچنین در  چاپ از آن ها استفاده کنند:

مدل رنگ برای مواد چاپی CMYK نام دارد

مدل رنگ برای مواد دیجیتال RGB نام دارد

مدل رنگ CMYK

CMYK مخفف چهار رنگ فیروزه ای(cyan) / سرخابی  (magenta) / زرد (yellow) و سیاه (key) است

مدل رنگ CMYK نشان می‌دهد چگونه رنگها با استفاده از رنگدانه ها با یکدیگر مخلوط می‌شوند.

اینکار شامل به کارگیری جوهرها برای چاپ هر رسانه  بازاریابی مانند فلایرها، بروشورها، محصولات، تی‌شرتها، مجلات و غیره می‌شود.

هنگامی که فیروزه ای، سرخابی و زرد با یکدیگر مخلوط می‌شوند، رنگی بسیار تاریکی ایجاد می‌کنند که به عنوان “سیاه ناکامل” یا imperfect black شناخته می‌شود. به همین دلیل این مدل رنگ CMYK نام دارد – K مخفف “key” یا سیاه است.

مدل رنگ RGB

RGB مخفف قرمز، سبز و آبی است.

دایره رنگ RGB نشان می‌دهد چگونه رنگها در صفحات نمایش دیجیتال با یکدیگر همپوشانی دارند.

رنگهای اصلی در مدل RGB پیگمنت یا رنگدانه نیستند، بلکه نور رنگی هستند.

وقتی نورهای رنگی با شدت‌های مختلف همپوشانی می‌شوند، تمام رنگهای دیگر به وجود می‌آیند.

این فضای رنگی است که طراحان برای همه طراحی‌های دیجیتال، از جمله وب‌سایت‌ها، صفحات لندینگ، تصاویر رسانه‌های اجتماعی و غیره استفاده می‌کنند.

مدل RGB با رنگ سیاه شروع می‌شود و رنگ‌ها با تغییر نور بر روی آن ظاهر می‌شوند. هنگامی که هر سه نور رنگ با یکدیگر همپوشانی می‌شوند، ما رنگ سفید “کامل” را می‌بینیم.

هنگامی که  طراح یک محتوا برای چاپ طراحی میکند، به فضای رنگ CMYK می‌پردازد.

 هنگام کار روی محتوای دیجیتال، از RGB استفاده می‌کند.

وقتی محتوای یکسان برای هر دو استفاده می‌شود، طراحان با RGB شروع به کار می‌کنند و سپس قبل از ارسال فایل به چاپگرها، طرح ها را به CMYK تبدیل میکنند.

 گاهی اوقات نیاز به تنظیمات رنگی است تا تطابق و یکدستی در تمام رسانا ها ایجاد شود.

رنگهای اصلی در هنر، CMYK و RGB

رنگهای اصلی، رنگهایی هستند که نمی‌توان آنها را با ترکیب رنگ های دیگر ایجاد کرد. در واقع، اینها پایه تشکیل‌دهنده سایر رنگها هستند.

در دایره رنگ کلاسیک، سه رنگ اصلی قرمز، زرد و آبی هستند.

ممکن است بپرسید چرا این قاعده در مدل‌های CMYK و RGB صادق نیست. دلیل این امر تقاوت رنگ ها از دید انسان هاست.

در اواخر قرن 17، ایزاک نیوتون با آزمایش پریزمایی خود کشف کرد که رنگ از نور آمده است.

در آن زمان مطالعه رنگهای رنگین کمان – قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش – اولین ابزار بصری برای دانشمندان برای درک رنگ بود.

با تکامل صفحات نمایش دیجیتال و چاپ مدرن، طیف رنگی به منظور تطابق با نحوه استفاده از نور و جوهر برای ایجاد رنگ تغییر کرد.

مدل رنگ CMYK در اوایل قرن بیست توسط شرکت Eagle Printing Ink معرفی شد.

پس از آزمایش انواع رنگ‌ها، آنها به این نتیجه رسیدند که بهترین سه رنگ برای دستیابی به بیشترین تعداد رنگ، فیروزه‌ای  و سرخابی و زرد هستند.

مدل رنگ RGB گاهی اوقات گیج‌کننده است چرا که رنگهای اصلی آن قرمز، سبز و آبی هستند، به جای قرمز، زرد و آبی.

دلیل این امر این است که مدل RGB از نور رنگی تشکیل شده است. هنگامی که نورهای قرمز و سبز با هم تابیده می‌شوند، نور زرد ایجاد می‌شود.

به همین دلیل زرد نمی‌تواند یکی از رنگ‌های اصلی مدل RGB باشد.

مدل رنگ RGB در صفحات نمایش رنگی تلویزیون‌ها به کار گرفته شد. اگر به اندازه کافی سن دارید، احتمالاً به خاطر دارید که وقتی به صفحه تلویزیون خیلی نزدیک نگاه می‌کردید، مستطیل‌های قرمز، سبز و آبی را مشاهده می‌کردید.

چه اتفاقی می‌افتد وقتی رنگ‌ها ترکیب می‌شوند؟

از نظر رنگ شناسی در بازاریابی، دانستن چگونگی ترکیب رنگها و تحریک احساسات و مزاج‌های مختلف، به شما کمک می‌کند تا نتایج بهتری بگیرید.

در این بخش، به ترکیب‌های رنگی ابتدایی، هماهنگی یا هارمونی رنگ‌ها و چگونگی گروه‌بندی رنگها  خواهیم پرداخت.

دو نوع ترکیب رنگی اصلی وجود دارد: ثانویه و ثالث.

رنگهای ثانویه

رنگهای ثانویه از ترکیب دو رنگ اصلی ایجاد می‌شوند. در دایره رنگ، اینها در میان رنگهای اصلی به تصویر کشیده می‌شوند.

رنگهای ثالث

رنگهای ثالث شش رنگ ایجاد شده از ترکیب یک رنگ اصلی و یک رنگ ثانویه هستند.

اینها تنها برای رنگهایی صدق می‌کنند که در دایره رنگ کنار هم در دایره رنگ قرار دارند.

رنگهای ثالث  در بازاریابی

چرخ رنگ / انتخاب‌گر رنگ

تمام رنگهای اصلی، ثانویه و ثالث دایره رنگ را تشکیل می‌دهند.

در تصویر زیر، توجه کنید که چگونه رنگها در سمت چپ به بخشهایی تقسیم شده‌اند. این نوآوری‌ها گستره بی‌نهایتی از رنگهای ممکن را ایجاد می‌کنند.

جزئیات رنگ شناسی در بازاریابی

نگاهی به دایره رنگهای زیر بیندازید. در نگاه اول، رنگهای اصلی، ثانویه و ثالث را می‌بینیم. سپس متوجه می‌شویم که مرکز چرخ در سمت چپ سفید و در سمت راست سیاه است.

این به این دلیل است که دایره رنگ در سمت چپ تصویر رنگهای روشن تر را نشان می‌دهد، در حالی که دایره در سمت راست رنگهای تیره تر را نشان می‌دهد.

رنگ خالص / Hue

آنچه که هر دو چرخ رنگ دارند، رنگهای خالص هستند.

رنگ خالص هر یک از رنگهای اصلی، ثانویه یا ثالث بدون افزودن سفیدی، خاکستری یا سیاهی اضافی‌ای هستند. اینها در لبه‌های خارجی چرخها و انتخاب‌گر رنگ قرار دارند. رنگهای خالص همچنین Hue نامیده می‌شوند.

Hue  با تغییر در saturation   یا مقدار رنگ تغییر میکند.

Tints

وقتی سفید به هر رنگ خالصی اضافه می‌شود، Tint می‌شود.

اینها معمولاً به عنوان رنگهای پاستل شناخته می‌شوند و نرم‌تر و کم‌رنگ‌تر از رنگهای خالص هستند. Tints می‌تواند خیلی روشن باشد که تقریباً به سفید شباهت داشته باشد.

سایه‌ها  shades

وقتی سیاه به هر رنگ خالصی اضافه می‌شود، سایه می‌شود. این تکنیک برای ایجاد نسخه تاریک‌تر یا کم‌رنگ‌تر هر رنگ استفاده می‌شود.

تون‌هاtones

اضافه کردن رنگ با افزودن خاکستری (مخلوطی از سیاه و سفید) تون های مختلف ایجاد  می کند.

اینکار می‌تواند میلیون‌ها رنگ مختلف ایجاد کند.

تون‌ها به ندرت در بیشتر انتخاب‌گرهای رنگ دیجیتال استفاده می‌شوند، به جز در برنامه‌های حرفه‌ای مانند برنامه‌های طراحی Adobe.

اشباع saturation

یک اصطلاح بسیار مهم برای درک جزئیات رنگ در دنیای دیجیتال، saturation   است که درخشندگی یا تیرگی هر رنگ را تعریف می‌کند.

یک رنگ خالص همیشه در saturation  نرمالی دارد.  saturation می‌تواند با سفید، خاکستری یا سیاه به گونه‌ای تغییر یابد که به نسخه‌های متفاوتی تبدیل شود.

در برنامه‌های دیجیتال، رنگها ممکن است بیش از اندازه اشباع شوند. اشباع زیاد باعث ناپدید شدن جزئیات می‌شود و به طور کلی تأثیر خوبی ندارد.

چرا جزئیات رنگ شناسی در بازاریابی اهمیت دارد؟

جزئیات رنگ در هر نقشه رنگی برند حضور دارند. این جزئیات هستند که به پالت رنگی شما احساس می‌دهد.

در حوزه رنگ شناسی در بازاریابی ، این امر مهمی است زیرا پالت رنگی مناسب می‌تواند به شما کمک کند تا داستان شما به شکل مثبتی بیان شود، در حالی که یک پالت نادرست ممکن است کاملا مخالف آن عمل کند.

به عنوان مثال، یک برند با یک طیف رنگی اشباع و پرانرژی با بیشترین تعداد رنگهای خالص احتمالاً پیامی از شادابی، جوانی یا فوریت و سرعت  برای ما خواهد داشت.

یک مثال خوب از استفاده از رنگهای اشباع برای ارسال پیام، این اینفوگرافی برای یکی از محصولات Atlassian، Confluence است.

Atlassian یکی از پیشگامان در استفاده از سیستم‌های طراحی است و در این طراحی اینفوگرافیک  همانطور که می بینید در آن پالت رنگی نقش بزرگی دارد.

در این اطلاعات گرافیکی ، طراحان Atlassian از رنگهای اشباع در پالت ثانویه   استفاده کردند. اینکار برای دعوت و جلب توجه بیشتر صورت گرفته است .

این طراحی مثال خوبی است برای اینکه چه موقع از رنگهای اشباع استفاده کنیم مثلا برای دعوتنامه ها و یا اطلاعیه های CTA  یا همان Call to Action   می توانیم از رنگ های ثانویه اشباع برای ترغیب بیشتر افراد استفاده کنیم

این مقاله ادامه دارد…

ارسال دیدگاه برای %s