سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) ، که به اختصار برای “Venture Capital” استفاده میشود، یکی از شیوه های تأمین مالی است که معمولاً در مراحل اولیه رشد استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا به کار گرفته میشود. در این مدل، استارتاپ ها برای جذب سرمایه، درصدی از سهام خود را در اختیار سرمایه گذاران خطر پذیر قرار میدهند. این نوع تأمین مالی معمولاً به استارتاپ ها این امکان را میدهد که علاوه بر دریافت سرمایه، از حمایتهای ارزشمندی همچون مشاوره تخصصی، دسترسی به شبکه های ارتباطی و جذب استعدادهای برجسته نیز بهره مند شوند.
سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) به طور طبیعی با ریسکهای بالایی همراه است، اما در عین حال پتانسیلهای بالایی برای کسب سود دارد.
برای استارتاپها، این نوع تأمین مالی به معنای دریافت منابع مالی بدون الزام به بازپرداخت ماهانه است، هرچند که ممکن است در ازای آن، بخشی از کنترل بر فرآیندهای مدیریتی و خلاقانه کسب و کار خود را به سرمایه گذار واگذار کنند.
از طرف دیگر، برای سرمایه گذاران، خطر از دست دادن سرمایه در صورت شکست استارتاپ وجود دارد، اما در صورتی که استارتاپ موفق شود، بازده بسیار بالایی را به همراه خواهد داشت.
انواع سرمایه گذاری خطر پذیر (VC)
سرمایه گذاری خطر پذیر به طور کلی در سه مرحله اصلی انجام میشود که هرکدام متناسب با میزان پیشرفت استارتاپها و شرایط خاص کسب و کارها انتخاب میشود:
تأمین مالی پیشکاشت (Pre-Seed)
استارتاپهای تازه کار که هنوز در حال ایجاد طرح کسب و کار و توسعه محصولات یا خدمات اولیه خود هستند، ممکن است به دنبال تأمین مالی پیش کاشت باشند.
این مرحله، اولین گام در فرآیند جذب سرمایه از سرمایه گذاران خطرپذیر است.
در حالی که بسیاری از استارتاپها در این مرحله از منابع شخصی خود یا سرمایه گذاریهای خانوادگی برای شروع کار استفاده میکنند، ایدههای نوآورانه و تحول ساز میتوانند توجه سرمایه گذاران خطرپذیر را جلب کنند که آمادهاند با پذیرش ریسک، به این کسب و کارها کمک کنند و به آنها امکان رشد و پیشرفت بدهند.
تأمین مالی مرحله کاشت (Seed Funding)
در مرحله تأمین مالی کاشت، استارتاپها محصول یا خدمت خود را آماده عرضه به بازار دارند، اما برای راه اندازی کسب و کار و شروع فعالیتهای تجاری تا زمانی که به سود دهی برسند، به سرمایه نیاز دارند.
در این مرحله، سرمایه گذاری خطر پذیر میتواند به عنوان ابزاری حیاتی برای تأمین مالی استارتاپها به کار آید، زیرا این نوع تأمین مالی نیازی به بازپرداخت ماهیانه ندارد و استارتاپها میتوانند بدون دغدغه بازپرداخت، کسب و کار خود را راه اندازی کنند.
تأمین مالی در مراحل اولیه (Early-Stage Funding)
تأمین مالی در مراحل اولیه معمولاً شامل چندین دور از تأمین مالی است که به استارتاپ ها این امکان را میدهد تا در حین رشد، سرمایه بیشتری جذب کنند.
استارتاپهایی که محصول یا خدمت خود را به بازار عرضه کردهاند و با استقبال مخاطبان مواجه شده اند، میتوانند در این مرحله از سرمایه گذاری خطر پذیر بهره برداری کنند تا عملیات خود را گسترش و فروش خود را افزایش دهند.
در این مرحله، استارتاپها رشد معناداری از خود نشان میدهند، که این امر موجب میشود سرمایه گذاران خطرپذیر بیشتر تمایل به سرمایه گذاری در آنها پیدا کنند.
فرآیند جذب سرمایه خطر پذیر
فرآیند جذب سرمایه از طریق سرمایه گذاری خطر پذیر ممکن است مدت زمان قابل توجهی را به خود اختصاص دهد، زیرا سرمایه گذاران خطرپذیر معمولاً بهدنبال شراکت های بلندمدت و استراتژیک هستند.
این سرمایه گذاران نیاز به زمان دارند تا استارتاپها را به دقت ارزیابی کرده و بررسی کنند که آیا برای سرمایه گذاری مناسب هستند یا خیر.
معمولاً فرآیند جذب سرمایه خطرپذیر بین ۳ تا ۹ ماه از اولین تماس تا دریافت تأمین مالی طول میکشد، هرچند این مدت زمان ممکن است بسته به شرایط هر استارتاپ متغیر باشد.
پس از تأمین مالی، ممکن است چندین سال طول بکشد تا سرمایه گذار یا شرکت سرمایه گذاری از پروژه خارج شود و سود خود را برداشت کند.
۱. تماس اولیه و جلسه ملاقات
اولین گام در فرآیند جذب سرمایه خطر پذیر، برقرار کردن ارتباط میان استارتاپ و شرکت سرمایه گذاری است.
روشهای مختلفی برای شروع این ارتباط وجود دارد، از جمله:
– ارسال ایمیل
– برقراری ارتباط در رویدادهای تخصصی یا همایش ها
– معرفی توسط یکی از افراد شبکه حرفه ای
پس از برقراری ارتباط اولیه، طرفین جلسه ای ترتیب میدهند تا درباره جزئیات استارتاپ و فرصتهای بالقوه سرمایه گذاری بحث کنند.
۲. ارائه طرح کسب و کار
اگر شرکت سرمایه گذاری پس از جلسه اولیه علاقه مند به سرمایه گذاری باشد، معمولاً از استارتاپ میخواهد که طرح کسب و کار و ارائه سرمایه گذاری (Pitch Deck) خود را ارائه دهند تا مذاکرات برای تأمین مالی آغاز شود.
طرح کسب و کار باید به طور جامع و دقیق تمامی جنبههای استارتاپ را پوشش دهد، از جمله:
– توضیح دقیق ایده کسب و کار
– تحلیل رقبا و جایگاه استارتاپ در بازار
– شناخت کامل از بازار هدف و نیازهای آن
– نحوه راهاندازی و مدیریت کسب و کار
– اهداف بلند مدت و برنامه های رشد
– مبلغ دقیق سرمایه مورد نیاز و نحوه استفاده از آن
این طرح باید به طور شفاف و حرفه ای به سرمایه گذاران نشان دهد که استارتاپ میتواند در بلند مدت به سود آوری و رشد پایدار دست یابد.
3.دقت و بررسی (Due Diligence)
در فرآیند دقت و بررسی، شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) یا سرمایه گذار، به طور جامع و دقیق، استارتاپ را از جنبه های مختلف تحلیل و ارزیابی میکند.
این ارزیابی شامل تمام ابعاد کسب و کار، از جمله طرح تجاری، مدل درآمدی، ساختار مدیریتی، تیم اجرایی، عملیات و حتی پیشینه مالی شرکت است.
هدف اصلی از این بررسی، ارزیابی ریسکهای بالقوه و شناخت فرصتهای موجود در استارتاپ است تا تصمیم گیری دقیق تر و آگاهانه تری برای سرمایه گذاری انجام گیرد.
در عین حال، بنیان گذاران استارتاپ نیز باید فرآیند مشابهی را برای ارزیابی سرمایه گذاران خود انجام دهند چون سرمایه گذاران خطرپذیر ممکن است تا ۵۰ درصد از سهام شرکت را در اختیار بگیرند.
بنابراین، ضروری است که بنیان گذاران یا همان Founder ها نه تنها درباره ی سابقه ی حرفه ای سرمایه گذاران و سوابق موفقیت آمیز آنها تحقیق کنند، بلکه از نحوهی تعامل و اهداف بلندمدت آنها در مشارکت های گذشته نیز مطلع شوند.
4. مذاکرات و سرمایه گذاری
پس از آنکه هر دو طرف فرآیند دقت و بررسی را با موفقیت گذراندند و علاقهی خود را برای سرمایه گذاری اعلام کردند، وارد مرحله ی مذاکرات میشوند.
در این مرحله، بحث اصلی حول شرایط توافق انجام میگیرد مانند میزان سرمایه گذاری و در عوض درصد سهامی است که استارتاپ برای دریافت این سرمایه به سرمایه گذار واگذار خواهد کرد.
پس از نهایی شدن مذاکرات و توافق نامهها، سرمایه گذار طبق مفاد قرارداد، سرمایه گذاری را انجام میدهد.
این سرمایه گذاری ممکن است به صورت یک جا یا طی چندین مرحله (در جلسات تأمین مالی مختلف) انجام شود.
در بیشتر موارد، فرآیندهای سرمایه گذاری خطر پذیر به گونه ای طراحی میشود که مدت زمان توافق نامه ها به طور معمول ۱۰ سال یا بیشتر باشد.
5.مدیریت و همکاری عملیاتی
برخلاف موسسات مالی یا بانکها که صرفاً به عنوان قرض دهنده عمل میکنند، سرمایه گذاران خطرپذیر به واسطه ی سهامی که در شرکت دارند، قادرند در عملیات استارتاپ دخالت کنند.
این مشارکت میتواند شامل حضور در هیئت مدیره یا تیم مشاوران استارتاپ باشد.
نقش این سرمایه گذاران نه تنها محدود به تأمین منابع مالی نمی شود، بلکه آنها ممکن است در زمینههایی چون بهبود فرایندهای عملیاتی، استراتژیهای توسعه محصول، جذب نیروی انسانی متخصص و حتی معرفی استارتاپ به دیگر سرمایه گذاران و شرکا ی استراتژیک کمک کنند.
در واقع، سرمایه گذار خطرپذیر میتواند به عنوان مشاور کلیدی در تمامی مراحل رشد استارتاپ، به ویژه در چالشها و موانع، نقشی محوری ایفا کند.
6. استراتژی خروج سرمایه گذار (VC Exit)
سرانجام، پس از یک دوره ی چند ساله، سرمایه گذار خطرپذیر با استفاده از استراتژیهای مختلف خروج، سهام خود را در استارتاپ میفروشد و از سرمایه گذاری خارج میشود.
این استراتژیها معمولاً در مرحله ای که سرمایه گذار احساس میکند استارتاپ به بالاترین پتانسیل سودآوری خود رسیده یا در صورت وقوع روند نزولی در عملکرد استارتاپ، برای کاهش ضررهای احتمالی مورد استفاده قرار میگیرند.
استراتژیهای متداول خروج شامل گزینههای زیر است:
1.عرضه عمومی اولیه (IPO):
این استراتژی یکی از رایج ترین استراتژیهای خروج است.
در این روش، استارتاپ سهام خود را به طور عمومی عرضه میکند و وارد بازار بورس میشود.
در واقع، IPO به سرمایه گذار این امکان را میدهد تا سهام خود را در بازار عمومی به فروش برساند.
این استراتژی در سالهای اخیر به ویژه در بازارهای ایالات متحده محبوبیت زیادی پیدا کرده و در سال ۲۰۲۱ رکوردی بیسابقه از نظر تعداد عرضههای عمومی اولیه (IPO) در این کشور ثبت شد.
2. فروش ثانویه (Secondary Sale):
در این استراتژی، سرمایه گذار خطرپذیر سهام خود را به سرمایه گذاران خطرپذیر دیگری میفروشد.
این نوع خروج معمولاً در زمانی اتفاق میافتد که استارتاپ به حدی از بلوغ رسیده که سرمایه گذاران جدید تمایل به خرید سهام دارند.
3. ادغام و اکتساب (M&A):
در این استراتژی، یک شرکت می تواند از طریق فرآیند ادغام با یک شرکت دیگر یا خریداری توسط یک شرکت بزرگ تر، به سرمایهگذار این امکان را بدهد که از سرمایه گذاری خود خارج شود.
در چنین شرایطی، ممکن است یکی از شرکتها سهام غالب استارتاپ را خریداری کرده و سرمایه گذار خطرپذیر سهام خود را به فروش رسانده و از پروژه خارج شود.
4. خرید سهام توسط استارتاپ (Buyback):
در مواردی که استارتاپ به طور مستقل رشد کرده و از منابع مالی خود به حد کافی برای خرید سهام از سرمایه گذاران برخوردار است، ممکن است برای خروج از سرمایه گذاری، اقدام به خرید سهام سرمایه گذاران کند.
در این حالت، استارتاپ میتواند سهام خود را بازخرید کرده و به سرمایه گذاران سابق اجازه دهد تا به طور کامل از کسب و کار خارج شوند.
سرمایه گذاری خطر پذیر (VC) یکی از روشهای رایج تأمین مالی برای استارتاپها و کسب و کارهای نوپا است که مزایا و چالشهای خاص خود را دارد. این نوع سرمایه گذاری میتواند فرصتهایی برای رشد سریع و اتصال به منابع مختلف مانند شبکههای تجاری و مشاورههای تخصصی فراهم کند.
در ادامه به بررسی مزایا و معایب این نوع تأمین مالی خواهیم پرداخت.
مزایای سرمایه گذاری خطر پذیر
تأمین مالی بدون نیاز به بازپرداخت ماهانه
یکی از بزرگ ترین مزایای سرمایه گذاری خطر پذیر، دریافت تأمین مالی بدون نیاز به بازپرداختهای ماهانه است.
برخلاف وامها یا تسهیلات بانکی که نیازمند بازپرداختهای دورهای هستند، سرمایهگذاری VC در ازای مالکیت بخشی از سهام شرکت انجام میشود.
بنابراین، اگر استارتاپ شکست بخورد، بنیان گذاران نیازی به نگرانی درباره بازپرداخت مبلغی که به موسسات مالی بدهکارند نخواهند داشت.
در این حالت، سرمایه گذاران VC خود ریسک را متحمل میشوند و برای کاهش این ریسک، استراتژی خروج از سرمایه گذاری دارند.
دسترسی به استعدادها و منابع انسانی
علاوه بر تأمین مالی، سرمایه گذاران خطرپذیر معمولاً برای مشاورههای استراتژیک و تخصصی نیز دسترسی فراهم میکنند.
برای بنیان گذاران استارتاپها که ممکن است تمام مهارتهای لازم برای مدیریت کسب و کار را نداشته باشند، این مشاورهها میتواند بسیار مفید باشد.
علاوه بر این، سرمایه گذاران VC میتوانند به استارتاپها در جذب نیروی انسانی جدید کمک کرده و روابط گستردهای برای استخدام افراد متخصص فراهم کنند.
عدم نیاز به داراییها و منابع مالی اولیه
یکی دیگر از ویژگیهای جذاب سرمایه گذاری خطر پذیر این است که استارتاپها برای جذب این نوع سرمایه نیازی به دارایی یا منابع مالی ابتدایی ندارند.
حتی اگر کسب و کاری تازه تأسیس و فاقد درآمد ثابت باشد، سرمایه گذاران VC ممکن است برای ایدههای نوآورانه و استارتاپهای با پتانسیل رشد بالا سرمایه گذاری کنند.
این مسئله به استارتاپها این امکان را میدهد که بدون نیاز به تأمین مالی از منابع داخلی یا خارجی ، سرمایه جذب کنند.
معایب سرمایه گذاری خطر پذیر
اعطای سهام و کاهش مالکیت
یکی از چالشهای بزرگ در استفاده از سرمایه گذاری خطر پذیر، نیاز به اعطای سهام به سرمایهگذاران است.
این بدان معناست که بنیانگذاران بخشی از کنترل و مالکیت خود را به سرمایه گذاران واگذار میکنند.
در بسیاری از موارد، سرمایه گذاران VC بین ۲۰٪ تا ۵۰٪ از سهام شرکت را به خود اختصاص میدهند.
این موضوع میتواند بر میزان تأثیرگذاری بنیان گذاران در تصمیم گیریهای استراتژیک و نحوه مدیریت کسب و کار تأثیر بگذارد.
حتی در برخی موارد، سرمایه گذاران میتوانند سهام بیشتری در اختیار داشته باشند و این مسئله ممکن است به محدودیتهایی در رشد یا جهت گیریهای آینده کسب و کار منجر شود.
کاهش کنترل بر شرکت
تأمین مالی از طریق سرمایه گذاری خطر پذیر علاوه بر واگذاری بخشی از سهام، به معنای از دست دادن بخشی از کنترل و تصمیم گیریهای کلیدی شرکت است.
سرمایهگذاران VC ممکن است در هیئت مدیره یا تیم مشاوران شرکت حضور داشته باشند و در تصمیمات اساسی کسب و کار نقش ایفا کنند.
اگرچه این میتواند به تقویت توانمندیهای مدیریتی کمک کند، اما گاهی ممکن است که دیدگاههای سرمایه گذاران با بنیان گذاران در تضاد باشد و به اختلاف نظرهای استراتژیک منجر شود.
دسترسی دشوار
اگرچه سرمایه گذاری خطر پذیر میتواند راهی سریع برای تأمین مالی باشد، اما فرآیند جذب سرمایه از این طریق معمولاً پیچیده و رقابتی است.
در سال ۲۰۲۲، بیش از ۵ میلیون استارتاپ جدید در ایالات متحده تأسیس شد، در حالی که تنها حدود ۱۰۰۰ شرکت سرمایه گذاری خطر پذیر فعال در این کشور وجود داشت.
به همین دلیل، استارتاپها باید نه تنها برنامه کسب وکار مستحکم و استراتژیهای بلند مدت خود را بهخوبی طراحی کنند، بلکه باید ایدهای نوآورانه و با پتانسیل رشد بالا داشته باشند تا بتوانند توجه سرمایه گذاران VC را جلب کنند.
و در آخر
سرمایه گذاری خطر پذیر میتواند فرصتی بینظیر برای استارتاپها به شمار آید، اما این کار چالشهای خاص خود را نیز دارد.
این نوع تأمین مالی میتواند به رشد سریع کسب و کار کمک کند، اما بنیان گذاران باید آمادگی لازم را برای از دست دادن بخشی از کنترل شرکت و اعطای سهام به سرمایه گذاران داشته باشند.
در نهایت، انتخاب این نوع تأمین مالی بستگی به اهداف و استراتژیهای بلندمدت کسب و کار دارد.
منابع :+