تبلیغات در فیلم های سینمایی [+نمونه هایی از جایگذاری محصول در فیلم های معروف]

در جهان سینما ، هر قاب ، پیامی را در خود نهفته دارد . با این حال ، گاهی در برخی از فیلم ها ، پیام های تجاری نیز در آن ها حضور پیدا می کنند : « جایگذاری محصول و تبلیغات در فیلم‌های سینمایی » . این شیوه از تبلیغات که به آن Product Placement  یا جایگذاری محصول  نیز گفته می ‌شود ، پیوندی  ظریف میان تبلیغات و سینما ایجاد می کند ؛ جایی که یک کالا در کالبد یک شخصیت ، یک فضا یا یک نماد به مخاطب عرضه می ‌شود ، بدون آنکه حس تبلیغاتی بودن را منتقل کند . در این نوشته ، ده نمونه برجسته از این پدیده را تحلیل می ‌کنیم .

تبلیغات در فیلم های سینمایی (جایگذاری محصول)

 فیلم  E.T. the Extra-Terrestrial۱۹۸۲

در میان نمونه‌های ماندگار جایگذاری محصول و تبلیغات ، هیچ‌ کدام به اندازه فیلم E.T. به کارگردانی استیون اسپیلبرگ خاطره ‌انگیز نیست . برند شکلات Reese’s Pieces در این فیلم ، به ابزاری برای برقراری ارتباط میان یک کودک و یک موجود فرازمینی تبدیل شد .

به دنبال اکران فیلم ، فروش این محصول تا ۶۵٪ رشد کرد . در این فیلم ، تبلیغ یک محصول در تار و پود احساسات تنیده شد و یک کودک و موجودی بیگانه ، از طریق یک طعم شیرین به یکدیگر متصل شدند .

 Back to the Future  ۱۹۸۵

فیلم پرآوازه رابرت زمکیس با خودروی   DeLorean DMC-12 توانست پیوندی عمیق  میان هنر عامه پسند و تبلیغات برقرار کند . پس از نمایش فیلم ، نام « دلورین » مترادف با آینده‌ نگری و نوآوری شد . این یک نمونه کلاسیک از تبلیغات سینمایی است که محصول را با یک ایده علمی‌ت خیلی گره می ‌زند .

  Cast Away ۲۰۰۰

در فیلم Cast Away ساخته رابرت زمکیس ، برند FedEx و توپ والیبال Wilson کاراکتر هایی جذاب و البته تبلیغاتی هستند . در ابتدای فیلم ، FedEx  نماد نظم و دنیای مدرن است ، اما بعد از سقوط هواپیما ، تنها « ویلسون » باقی می ‌ماند ؛ یک توپ ساده که در سکوت یک جزیره متروک ، تنهایی شخصیت فیلم را برایش پر می کند . جایگذاری محصول در اینجا به کمال معنایی خود می ‌رسد : یک محصول ، به نمادی از تنها دوست انسان تبدیل می شود.

James Bond Series

مجموعه فیلم‌های جیمز باند از دهه شصت میلادی ، ویترینی از برندهای لوکس بوده است : ساعت رولکس ، خودروهای استون مارتین و نوشیدنی مارتینی .

 در این سری فیلم‌ها ، تبلیغات ، بخشی جدایی ‌ناپذیر از هویت شخصیت اصلی فیلم  هستند . برند های مختلف بخشی از شخصیت جیمز باند هستند ؛ شیک ، قدرتمند و منحصربه‌ فرد .

 بسیاری از تحلیلگران باور دارند که این سبک از تبلیغات ، سطح جدیدی از آگاهی از برند را به صنعت سینما معرفی کرد

.

 Forrest Gump ۱۹۹۴

در این فیلم ، برندهای مطرح آمریکایی نظیر Dr Pepper ، Nike  و Apple در نقاط عطف داستان به چشم می ‌خورند . هر کدام از این برندها ، بخشی از تاریخ فرهنگی ایالات متحده را نمایندگی می ‌کنند . زمانی که فارست کفش‌های نایک را به پا می‌ کند و شروع به دویدن می‌ کند ، تبلیغات به استعاره ‌ای از حرکت ، امید و تحول اجتماعی تبدیل می ‌شود .

 The Guilty ۲۰۲۱

در فیلم The Guilty با نقش‌آفرینی جیک جیلنهال ، عمده وقایع در یک اتاق اتفاق می‌ افتد . در چنین محیط بسته ‌ای ، ابزارها نقش بصری کلیدی را بر عهده دارند . هدست Sennheiser و سیستم‌های کامپیوتری Dell تقریبا در تمام صحنه‌ها حضور دارند .

در اینجا برندها به جای داشتن نقشی دکوری ، به کاراکتر های مهمی از فیلم تبدیل شدند ؛ این یکی از هوشمندانه‌ ترین روش ‌های تبلیغات در فیلم های سینمایی است که کاملاً در خدمت داستان قرار گرفته است .

F9: The Fast Saga

مجموعه فیلم‌های Fast & Furious همواره میزبان برندهای مختلف خودرو بوده است ، اما در قسمت نهم این مجموعه ، این حضور به اوج خود می ‌رسد . برند های Dodge ، Chevrolet ، Toyota  و حتی برندهای پوشاک و ساعت به وضوح در صحنه‌ها دیده می‌ شوند .

در اینجا ، برند بخشی از هویت کاراکتر است و راننده‌ ها با برند خودروی خود شناخته می ‌شوند . این نوع تبلیغ ، گرچه خیلی گل درشت به نظر می رساند ، اما پذیرفته شده به نظر می ‌رسد ، زیرا دنیای این فیلم اساساً ماهیتی تجاری دارد .

  Space Jam: A New Legacy ۲۰۲۱

در نسخه جدید Space Jam ، برند Nike در مرکزیت میزانسن حضور دارد. کفش‌ها ، لباس‌ها ، طراحی زمین بازی و حتی نورپردازی صحنه‌ها با هویت بصری این برند هماهنگ هستند . در کنار آن ، برندهای Dell و Warner Bros  نیز از طریق ابزارها و پس‌زمینه‌ها به نمایش درمی‌ آیند . برخی منتقدان این فیلم را « بزرگ‌ ترین آگهی سینمایی قرن بیست و یکم » نامیدند ، اما از منظر تجاری ، موفقیت آن غیرقابل انکار است .

  Spaceman ۲۰۲۴

در فیلم Spaceman با بازی آدام سندلر ، برندها در قالب محصولاتی ظاهر می‌ شوند که یک فضانورد ملزم به استفاده از آن‌هاست . اما نکته هوشمندانه فیلم ، نگاه خودآگاهانه آن است : مخاطب احساس می ‌کند که خود شخصیت نیز از این حضور تبلیغاتی خسته شده است .

این اثر ، جایگذاری محصول در سینما را به یک موضوع فلسفی تبدیل می‌ کند و مرز میان مصرف‌ گرایی و جستجوی معنا را از بین می برد.

. The Electric State ۲۰۲۵

در این فیلم علمی‌  تخیلی ، شخصیت Mr. Peanut که نماد برند Planters است ، به شکل یک ربات زنده در فیلم حضور فیزیکی دارد . در اینجا ، برند دیگر یک شیء نیست ، بلکه موجودی است با هویت ، احساسات و رفتار مشخص .

 این رویکرد ، مرحله‌ ای نوین از ادغام برند در جهان داستانی را به نمایش می ‌گذارد   شاید آینده تبلیغات در فیلم های سینمایی همین باشد : برندی که به معنای واقعی کلمه جان می ‌گیرد .

و در آخر

جایگذاری محصول در فیلم‌های سینمایی دیگر به نمایش یک لوگو یا کالا محدود نمی‌ شود . در آثار کلاسیک ، برندها در خدمت رویا پردازی و پیشبرد داستان بودند اما در آثار مدرن ، خود برند به بخشی از روایت تبدیل شده است . امروزه ، وقتی یک شخصیت کفش خاصی را به پا می ‌کند یا نوشیدنی مشخصی را انتخاب می‌ کند ، ما تنها یک کالا را نمی ‌بینیم ، بلکه در حال درک یک معنای اجتماعی و فرهنگی هستیم .

تبلیغات در فیلم های سینمایی اگر به شکلی هوشمندانه اجرا شود ، نه ‌تنها مخاطب را دل ‌زده نمی ‌کند ، بلکه می‌تواند تجربه تماشای فیلم را عمیق ‌تر سازد . همان‌ طور که موسیقی یا نورپردازی به روایت عمق می‌ بخشد ، یک برند نیز می تواند به حضور خود در یک فیلم ،عمق معنایی ببخشد .

پست های مرتبط

ارسال دیدگاه برای %s