سالهاست که بر لزوم استفاده از «طراحی گرافیک» در بسترهای مختلف تأکید میشود. حال پرسش اینجاست که آیا این عبارت میتواند برابر نهاد درستی از نسخۀ مرجع خود «گرافیک دیزاین» باشد؟ از آنجا که گرافیک بی هیچ تغییری وارد دایرۀ لغاتی ما شده، بدیهی است برای نیل به این موضوع بر واژۀ دوم این عبارت تمرکز شود. با این اوصاف «طراحی» برگردان درستی از «دیزاین» است یا خیر؟ نوشتار حاضر که تحقیقی است از آرمان خرمک سعی دارد با بررسی ریشه شناختی دو واژۀ «طراحی» و «دیزاین» و تبیین مجدد Graphic Design، پاسخگوی موضوع مطرح شده باشد.
در فارسی Design معادل طراحی ترجمه شده که مترادف واژۀ انگلیسی Draw یا عمل آن Drawing است. نگارنده لازم میداند تا تعاریف این دو را در فرهنگهای لغت مختلف واکاوی کند، ضمن اینکه بررسی ریشهشناختی این دو واژه، تشریحات مکملی در فرآیند شفافسازی ارائه خواهد کرد.
تشریحات صورت گرفته ما را در تمیز دادن Design از Draw یاری میکند. همانطور که ملاحظه کردیدDraw از بدو پیدایش خود عملی فیزیکی محسوب میشده که حتی با تغییراتی که به مرور زمان در معنای روبنایی به خود دیده در بطن همان فرآیندی است که شکلگیری آن را موجب شده در صورتی که Design از بدو پیدایش همیشه آبستن ماهیت نقشه و «طرح کلی بودگی» بوده است.
اما آیا این دو واژه از هم جدا هستند؟ اجازه دهید برای روشنتر شدن موضوع، توضیح زبانشناختی فرزان سجودی به نقل از هوسرل را مطرح کنیم. هوسرل در کاوشش برای یافتن زبان حقیقی، «گفتار رودرو» را نیز در جایگاهی ثانویه قرار میدهد و میگوید که «بیان» در شکل ناب خود فقط کاربرد درون ذهنی دارد، یعنی در تکگویی درونی تجلی مییابد. تکگویی درونی (حضور مطلق) از دید او جایگاهی متعالی مییابد، زیرا روح آن چه میخواهد بگوید، دیگر با پوشش مادی (و در نتیجه تأخیر آفرین، غیاب آفرین) یک آوای بیرونی مخدوش و محدود نمیشود. بنابراین هوسرل صدای گفتار و دریافت آن را درست رودر روی هم قرار میدهد اما سجودی از دید خود اضافه میکند؛ صدای درونی بعد زمانی دارد، اما بعد مکانی ندارد و بدون وجود همین کلمات، بدون وجود دالها، نمیتوان پی برد که دیگری نیز چیزی در ذهن دارد.
البته تفاوت این دو واژه تنها به این توضیحات خلاصه نمیشود. Drawing در بطن خود عملی است که به روحیات شخصی خالق بستگی دارد، به همین جهت در آثار نقاشان با کیفیات متفاوتی از طراحی مواجهیم در صورتی که Design کیفیتی عمومی دارد، یعنی چون در شکگیری آن از ماده خبری نیست لحن منحصر به فردی ندارد. بنابراین در فرآیند بازنمایی یک Design، از Drawing که کیفیت فردی دارد استفاده میشود. برای مثال تصویرسازی های میلتون گلیزر (تصویر ۱) و یا کالیگرافیها در آثار قباد شیوا (تصویر ۲) به دلیل ذات Drawing کیفیتی منحصر به فرد دارد، که در ابتدای شکلگیری خود نیاز به Design داشتهاند. با تشریحات صورت گرفته از این پس میبایست برای Design از لفظ دیزاین و برای Drawing از لفظ طراحی استفاده کرد.
بنا به تعریف صورت گرفته در ویکی پدیای انگلیسی، Graphic Design این تعریف را به خود میبیند: فرآیند ارتباط تصویری که با استفاده از تایپوگرافی، فضا، عکس و رنگ به حل مسئله میپردازد. با توجه به تعریف مذکور، این رشته بنا دارد مفهوم یا پیامی را بر پایۀ یک روند هدفمند انتقال دهد. حال که صحت استفاده از دیزاین به جای طراحی بر ما روشن شد ضروری است که گرافیک دیزاین را جایگزین طراحی گرافیک کنیم. هرچند که پیشنهاد ارائه شده ردپایی از زبان فارسی به خود نمیبیند، ولی تا زمانی که راه حل مناسبتری برای آن در نظر گرفته نشود، نباید معادلی بکار برد که از ماهیت کلمه به دور است. شناخت از خط مشی هر حرفهای به شناخت از ماهیت عنوان اختصاص یافته به آن برمیگردد. بنابراین خطا در تمیز دادن بین دیزاین و طراحی که به ظاهر جزئی میرسد که ما را به راهی جز آنچه که با ذات گرافیک دیزاین همسو است هدایت میکند.
منبع: روزرنگ