با توجه به اینکه تبلیغات دیجیتالی بخش عظیمی از زندگی روزمره ما را در بر گرفته است، به راحتی می‌ توان این سوال را مطرح کرد که سایر اشکال تبلیغات تا چه زمانی می‌ توانند دوام بیاورند؟ اما در مورد تابلوهای تبلیغاتی، مطمئن باشید: آن‌ها قرار نیست به این زودی‌ ها جایی بروند! این تابلوها زنده، پویا و به طور فزاینده‌ ای سرشار از خلاقیت باقی می مانند.

یک سناریو را تصور کنید: شما در حال رانندگی در بزرگراه هستید و کاملاً روی رانندگی خود متمرکز شده‌ اید و شاید حتی آهنگی را هم با خود زمزمه می کنید.

اتفاق غیر منتظره ای باید رخ بدهد تا توجه شما را جلب کند. ناگهان، در کنار بزرگراه، چشمتان به یک پیتزای جذاب و عظیم‌ الجثه می‌ افتد؛ پیتزایی به اندازه یک اتومبیل که مقاومت در برابر آن تقریباً غیر ممکن است!

در همین لحظه، ناگهان به یاد می‌ آورید که چقدر گرسنه‌ اید (و واقعاً هم گرسنه‌ اید!). مرحله بعدی چیست؟

بی‌ درنگ به دنبال مسیر خروج از بزرگراه، آدرس رستوران، وب‌ سایت یا هر گونه اطلاعات دیگری می‌ گردید. شما واقعاً باید آن پیتزا را بخورید، حتی اگر تا چند دقیقه پیش فکر می‌ کردید گرسنه نیستید . این قدرت یک تابلو تبلیغاتی مؤثر است که می‌ تواند دریک لحظه، نیاز جدیدی را در شما ایجاد کند و شما را به سمت اقدام سوق دهد.

قدرت تبلیغات بیلبورد ها

بر خلاف سایر اشکال تبلیغات، تبلیغات بیلبوردی با چالش‌ های منحصر به فرد و بعضاً دشواری روبرو هستند: سرعت زیاد خودروها، جاده‌ های وسیع (و گاهی اوقات خطرناک) و مسافت‌ های طولانی که می‌ تواند خوانایی پیام را کاهش دهد.

برای غلبه بر این موانع، طراحان و متخصصان این حوزه، اصول پایه ای را طراحی کرده اند که هرچند منجر به تجربیات بصری جالبی می‌ شوند، اما اغلب شباهت‌ هایی به یکدیگر دارند. در نتیجه، یافتن تبلیغات بیلبوردی واقعاً منحصر به فرد و متمایز کمیاب است.

بیلبوردهای استثنایی آن‌هایی هستند که به طرز ماهرانه‌ ای خوانایی، به یاد ماندنی بودن و قدرت جلب توجه بصری خود را با یکدیگر ترکیب می‌ کنند. وقتی یک بیلبورد به معنای واقعی کلمه توجه شما را به خود جلب می‌ کند، یک چیز کاملاً روشن است: آن بیلبورد توانسته است از میان تمامی چالش‌ ها عبور کند و پیامی قدرتمند را در کسری از ثانیه منتقل نماید.

در این مقاله می خواهیم برخی از درس‌ های کلیدی که از درخشان‌ ترین بیلبوردهای سراسر دنیا به دست آمده‌ اند را بررسی کنیم. این درس‌ ها به ما نشان می‌ دهند که چگونه می‌ توان در فضایی محدود و با فرصتی کوتاه، تأثیری ماندگار خلق کرد.

این بیلبوردها، با ظرافتی مثال‌ زدنی، خوانایی، قدرت ماندگاری در ذهن و جذابیت بصری خیره‌ کننده خود را با یکدیگر ترکیب می کنند. وقتی یک بیلبورد به معنای واقعی کلمه نگاه شما را می‌ دزدد و میخ‌ کوبتان می‌ کند، یعنی در برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب موفق بوده است.

در ادامه، آماده‌ ایم تا ۵۰ بیلبوردی را به شما معرفی کنیم که بی‌ شک شما را در مسیرتان متوقف خواهند کرد. برای شروع این گشت و گذار بصری آماده‌ اید؟

۱. بیلبورد “لامپ”: اکونومیست و نگاهی نو به تبلیغات

بهترین تکنیک‌ های تبلیغاتی، آن‌ هایی هستند که مخاطبان خود را درگیر می‌ کنند و تبلیغات بیلبوردی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. در اینجا، عابرین پیاده و رهگذران ، بخشی از پیام تبلیغاتی به شمار می‌ روند.

طراحی بیلبوردهایی که بتوانند در کسری از ثانیه توجه مخاطب را جلب کرده و انسان را به تعامل وادارند، هنری است که نیاز به خلاقیت و درک عمیق از روانشناسی مخاطب دارد.

هدف این است که پیام به قدری قوی و جذاب باشد که حتی در سرعت بالای حرکت، مخاطب را متوقف کرده و او را به فکر یا عملی خاص وا دارد. این نوع درگیر کردن مخاطب،بیلبورد را به یک تجربه بصری زنده و پویا تبدیل می‌ کند.

۲. بیلبورد “گاز”: قدرت دندان‌ ها در نگاه Ogilvy & Mather Jakarta

برای یک پیام تبلیغاتی خاص ، مثلاً «تقویت دندان ها»،. باید پیام خود را به بخشی از تجربه دیداری بیننده تبدیل کنید.

به جای اینکه صرفاً بنویسید “این خمیر دندان باعث تقویت دندان میشود”، تصویری را طراحی کنید که مستقیماً این قدرت را نشان دهد.

مثلاً، در این طراحی شخصی که از خمیر دندان برند استفاده کرده دارد با دندانش بخشی از بنر را پاره می کند. این نوع نمایش بصری، ادعای شما را در ذهن مخاطب حک می‌ کند و بسیار تأثیرگذارتر از شعار ها و جملات خواهد بود.

۳. بیلبورد “تونل”: Oldtimer و تجربه‌ ای فراموش‌ نشدنی (Demner, Merlicek & Bergmann)

برای اینکه تبلیغ شما واقعاً تأثیرگذار باشد، بیایید محل بیلبوردتان را به جایی منتقل کنیم که بینندگان احتمالاً هرگز انتظارش را ندارند. این کار یعنی خرق عادت بصری!.

تصور کنید به جای یک بیلبورد کنار جاده، پیامی را در کف یک استخر عمیق، روی سقف یک ساختمان که فقط از هواپیما دیده می‌ شود، یا حتی به صورت پروژکشن روی بخار آب یک آبشار بزرگ به نمایش بگذارید. این رویکرد خلاقانه و جسورانه، مخاطب را کاملاً غافلگیر می‌ کند و تبلیغ شما را از یک تصویر ساده به یک تجربه فراموش‌ نشدنی تبدیل می‌ نماید. وقتی پیامی در مکانی کاملاً غیرمنتظره ظاهر می‌ گردد، نه تنها بیشتر دیده می‌ شود، بلکه به واسطه همین غیرمنتظره بودن، عمیق‌ تر در ذهن بیننده جای می‌ گیرد و اثری ماندگارتر از خود بر جای می‌ گذارد.

۴. بیلبورد “اصلاح‌ کننده موهای بینی”: شوخ‌ طبعی تیزبینانه Saatchi & Saatchi برای پاناسونیک

برای خلق یک اثر تبلیغاتی به‌ یادماندنی، باید فراتر از ابعاد معمول قالب‌ های تبلیغاتی قدم بردارید. اجازه دهید عناصر روزمره و اشیائی که در اطراف تبلیغ شما وجود دارند، مانند سیم‌ های برق، درختان یا حتی ساختمان‌ های مجاور، نیز با پیام تبلیغاتی‌ تان ارتباط برقرار کنند و بخشی از آن شوند.

این رویکرد، تبلیغ شما را از یک تصویر ایستا به یک تجربه تعاملی و سه‌ بعدی تبدیل می‌ کند. تصور کنید یک بیلبورد برای یک نوشیدنی خنک طراحی شده باشد که سیم‌ های برق بالای آن، نقش نی را بازی کنند که به لیوان روی بیلبورد وصل شده‌ اند. یا مثلاً، دودکش یک کارخانه واقعی به عنوان متصاعد کننده بخار از یک غذای خوشمزه‌ روی یک بیلبورد غول‌ پیکر عمل کند.

این نوع خلاقیت ها، نه تنها توجه مخاطب را به شدت جلب می‌ کند، بلکه پیامی هوشمندانه و فراموش‌ نشدنی را ارائه می‌ دهد که در ذهن او حک خواهد شد. با این کار، تبلیغ شما به بخشی جدایی‌ ناپذیر از منظره شهری تبدیل می‌ شود.

۵. بیلبورد “گریان”: تجلی احساس در جشنواره فیلم کلگری (WAX)

برای اینکه یک تبلیغ واقعاً در ذهن‌ها ماندگار شود و تأثیری عمیق بگذارد، باید بتواند احساسات مردم را برانگیزد. ! یک نمونه عالی برای برانگیختن احساسات این بیلبورد است که با جریان واقعی آب، اشک یک کارکتر را نشان میداد. شما حتی می‌ توانید فراتر بروید و به جذابیت سایر حواس انسان نیز فکر کنید.

مثلاً، شادی را می‌ توان با افزودن صدای خنده‌ی واقعی بروز داد. تصور کنید بیلبوردی برای یک شهربازی یا محصولی تفریحی، نه تنها تصویری شاد را نشان می‌ دهد، بلکه با نزدیک شدن به آن، صدای واقعی خنده کودکان یا موسیقی شاد و پر انرژی پخش شود.

یا برای تبلیغ قهوه، بوی خوش آن در فضا منتشر شود. هدف این است که با درگیر کردن حواس مختلف (شنوایی، بویایی و حتی لامسه در برخی موارد)، یک تجربه چندحسی ایجاد کنید که پیام شما را به جای صرفاً “دیدن”به “حس کردن” تبدیل کند. این تکنیک، تبلیغ شما را از یک تصویر ثابت به یک خاطره زنده و ملموس در ذهن مخاطب تبدیل خواهد کرد.

۶. بیلبورد “تغییر”: دگرگونی با Koleston Naturals (Burnett)

در دنیای پر از هیاهوی امروز که با بی‌ نظمی بصری و حجم انبوهی از اطلاعات مواجهیم، استفاده خلاقانه از فضای خالی می‌ تواند به شما کمک کند تا این آشفتگی را در تبلیغات خود بشکنید.

فضای خالی (White Space یا Negative Space) فقط بخش‌ های خالی و بلا استفاده نیست؛ بلکه ابزاری استراتژیک است که به عناصر اصلی پیام شما اجازه نفس کشیدن می‌ دهد و توجه مخاطب را دقیقاً به جایی که می‌ خواهید، جلب می‌ کند.

 با کم کردن عناصر اضافی و تأکید بر سادگی، می‌ توانید یک پیام بصری قدرتمند و فراموش‌ نشدنی خلق کنید. این تکنیک نه تنها به افزایش خوانایی و وضوح پیام شما کمک می‌ کند، بلکه حسی از ظرافت، حرفه‌ ای بودن و حتی لوکس بودن را منتقل می‌ کند که در میان انبوه تبلیغات شلوغ و پر زرق و برق، به شدت به چشم خواهد آمد.

به یاد داشته باشید، گاهی اوقات آنچه که نمایش نمی‌ دهید، به اندازه آنچه که نمایش می‌ دهید، اهمیت دارد.

۷. بیلبورد “منوی تخته‌ سیاه”: تجربه ای از مک‌ دونالد (DDB Warsaw)

در صنعتی که تایپوگرافی فوق مدرن و چشم‌ نواز در آن حرف اول را می‌ زند و همه به دنبال فونت‌ های جدید و طراحی‌ های گرافیکی پیشرفته هستند، شما می‌ توانید با استفاده از فونت های دست‌ نویس، توجه مخاطبان خود را به شیوه‌ ای خاص و منحصربه‌ فرد جلب کنید.

یک امضا، یک یادداشت کوچک دست‌ نویس، یا حتی یک فونت که حس خط دست‌ نویس را القا می‌ کند، می‌ تواند حس صمیمیت، اصالت و ارتباط انسانی را به تبلیغ شما بیاورد.

 این کار نه تنها به پیام شما گرما و روح می‌ بخشد، بلکه در میان دریایی از طراحی‌ های دیجیتالی و بی‌ روح، به شدت خودنمایی می‌ کند. استفاده از عناصر دست‌ نویس، به مخاطب این حس را می‌ دهد که یک انسان واقعی در پشت این پیام قرار دارد، نه صرفاً یک الگوریتم یا ماشین. این تمایز، می‌ تواند تبلیغ شما را به چیزی تبدیل کند که احساس می‌ شود و در ذهن می‌ ماند.

۸. بیلبورد “زنان”: بازتاب صدای زنان جهان با BBC World (BBDO New York)

تبلیغات بیلبوردی همیشه لازم نیست صرفاً روی یک سطح تخت و صاف محدود شوند. برای دستیابی به اثربخشی بیشتر، باید به اطراف بیلبوردتان نیز فکر کنید و حتی عناصر به‌ ظاهر مزاحم موجود در محیط را به خدمت بگیرید.

گاهی اوقات، عناصر دیگری مانند گوشه‌ ها و ترک‌ های دیوار، ستون‌ ها، یا حتی بخش‌ های برجسته و فرورفته ساختمان‌ ها را می‌ توانید به طور خلاقانه در طراحی پیام خود درگیر کنید. این کار به تبلیغ شما عمق و بُعد می‌ بخشد و آن را از یک تصویر دو بعدی به یک تجربه بصری سه‌ بعدی و تعاملی تبدیل می‌ کند.

تصور کنید یک ترک دیوار، مسیری برای جریان یک نوشیدنی تبلیغاتی شود، یا یک گوشه ساختمان، به دهان یک شخصیت کارتونی روی بیلبورد تبدیل شود.

 این رویکرد نه تنها توجه مخاطب را به شدت جلب می‌ کند، بلکه باعث می‌ شود پیام شما به شکلی خلاقانه در محیط اطراف حل شود و اثری به یاد ماندنی و کاملاً متمایز از خود بر جای بگذارد. با این کار، بیلبورد شما دیگر فقط یک تابلو نیست، بلکه بخشی از معماری و منظر شهری می‌ شود ..

۹. بیلبورد “شناور”: غوطه‌ ور در آینده با Day After Tomorrow (Fame Adlabs)

برای اینکه بتوانید جو مشابه و تا حدودی یکنواخت بیلبوردها را بشکنید، بهتر است پیام خود را در فضایی بی‌ نظم و خلاقانه به اشتراک بگذارید.

این رویکرد به شما امکان می‌ دهد تا از کلیشه‌ های رایج فاصله بگیرید و اثری به یاد ماندنی خلق کنید.

به جای محدود شدن به قالب‌ های استاندارد، به دنبال مکان‌ هایی باشید که انتظار تبلیغ در آنجا نمی‌ رود؛ دیوارهای گرافیتی شده، سطوح نامنظم، یا حتی نقاطی که به نظر می‌ رسد به صورت طبیعی و ارگانیک به وجود آمده‌ اند.

با ادغام هوشمندانه پیام در این محیط‌ های غیرمتعارف، نه تنها توجه مخاطب را به شدت جلب می‌ کنید، بلکه حسی از تازگی و نوآوری را نیز منتقل می‌ نمایید. این کار باعث می‌ شود تبلیغ شما از یک پیام صرف، به یک کشف بصری تبدیل شود و در ذهن مخاطب، به عنوان یک اثر هنری شهری یا یک ایده جسورانه و خلاقانه جای بگیرد.

۱۰. بیلبورد “سالاد تازه”: طعم طراوت در مک‌ دونالد با Leo Burnett Chicago

برای اینکه تبلیغ شما واقعاً به چشم بیاید ، به تایپوگرافی بیشتر اهمیت بدهید و به دنبال راه‌ هایی باشید که پیام خود را نه تنها با کلمات، بلکه در دل خود حروف منتقل کنید. این یعنی استفاده از حجم، سایه، یا حتی متریال‌ های فیزیکی برای ساخت حروف به شکلی که خودشان بخشی از مفهوم باشند.

مثال عالی برای این نوع طراحی، تبلیغی است که مفهوم “طراوت و تازگی” را به بینندگان منتقل می‌ کند و مخاطبان آن با رشد واقعی گیاه که هر روز تغییر می‌ کند، این مفهوم را بهتر دریافت می کنند.

 این نوع تبلیغ زنده و پویا، نه تنها توجه را جلب می‌ کند، بلکه تجربه‌ ای به‌ یادماندنی و درگیر کننده خلق می‌ کند که با گذشت زمان، اثرگذاری‌ اش بیشتر می‌ شود. این یعنی تبلیغ شما با مخاطب “نفس می‌ کشد” و هر روز چیز جدیدی برای ارائه دارد.

۱۱. بیلبورد “دیوار قرمز”: اصالت با Jameson (Being France)

اگر تمامی آنچه برند شما بر پایه آن بنا شده است، ارزش‌ هایی اصیل و واقعی هستند، باید این حقیقت را در عمل نیز نشان دهید. این یعنی، به جای انتخاب فضاهای تبلیغاتی گران‌ قیمت و پیش‌ بینی‌ شده، از یک محیط غیرمعمول و کاملاً غیرمنتظره برای نمایش بیلبورد خود استفاده کنید.

گاهی اوقات، بهترین راه برای رساندن پیام، این نیست که در گران‌ ترین و پر رفت‌ و آمدترین نقطه شهر بیلبورد بزنید. در واقع، شاید فضای برتر و گران‌ قیمت، بهترین راه نباشد. تصور کنید برندی که بر پایداری و طبیعت‌ دوستی تأکید دارد، بیلبورد خود را نه در یک میدان شلوغ، بلکه در دل یک جنگل یا در کنار یک رودخانه (البته با رعایت اصول زیست‌ محیطی و بدون آسیب به طبیعت) قرار دهد.

یا برندی که به اصالت و دست‌ ساز بودن محصولاتش افتخار می‌ کند، بیلبورد خود را در کنار یک کارگاه قدیمی یا در یک محله سنتی نصب کند.

این کار نه تنها یکپارچگی پیام شما را با عملتان نشان می‌ دهد، بلکه حسی از صداقت و تعهد را به مخاطب منتقل می‌ کند که در دنیای پر زرق و برق امروز، ارزش بسیار بیشتری دارد. با این رویکرد، بیلبورد شما دیگر فقط یک ابزار تبلیغاتی نیست، بلکه نمادی از هویت و ارزش‌ های واقعی برندتان خواهد بود.

12. Penny Billboard برای شورولت

برای اینکه یک تبلیغ واقعاً اثرگذار باشد و در ذهن‌ها ماندگار شود، باید به مخاطبان اجازه دهیم با آن ارتباطی معنادار برقرار کنند. این امر، تجربه تبلیغاتی را از یک مشاهده منفعلانه به یک تعامل فعال تبدیل می‌ کند. با وجود اینکه ارائه محصولات یا خدمات رایگان همیشه مقدور نیست، اما روش‌ های خلاقانه متعددی برای جذب عمیق مخاطب وجود دارد.

اینکار می‌ تواند شامل استفاده از QR Code برای هدایت به محتوای تعاملی، طراحی بیلبوردهایی که با تغییر زاویه دید، پیام متفاوتی را ارائه می‌ دهند، یا حتی دعوت از مخاطبان برای تکمیل بخشی از یک طرح تبلیغاتی باشد.

 هدف نهایی، تبدیل تبلیغ از یک تصویر ایستا به یک تجربه پویاست که مخاطب در آن نقش داشته و احساس کند پیام او شنیده می‌ شود؛ این رویکرد، نه تنها وفاداری به برند را تقویت می‌ کند، بلکه اثربخشی پیام را به شکلی چشمگیر افزایش می‌ دهد.

۱۳. بیلبورد “شکلاتی غول‌ پیکر”: وسوسه‌ شیرین Cadbury

گاهی اوقات، صرفاً نشان دادن یک تصویر کامل و بی‌ عیب و نقص با پیکسل بالا از محصول (مانند یک شکلات بسته‌ بندی شده) به تنهایی تأثیرگذار نیست. برای خلق یک تبلیغ به‌ یادماندنی و مجذوب‌ کننده، به جای نمایش یک تصویر بی‌ نقص از محصول، محصول را در حال استفاده نشان دهید.

حتی اگر اینکار به معنای پاره کردن بسته‌ بندی محصول باشد، نترسید و این کار را انجام دهید! این رویکرد، به مخاطب کمک می‌ کند تا محصول را در زندگی واقعی خود تصور کند. حسی از تجربه و لذت را به او منتقل شود و ارتباط عمیق‌ تری با آن برقرار سازد. .

۱۴. بیلبورد “تخم‌ مرغ غول‌ پیکر”: آغاز روز با مک‌ دونالد (Burnett Chicago)

تبلیغات دیگر نیازی ندارد که صرفاً ایستا، مسطح یا حتی کاغذی باشند. در دنیای امروز، خلاقیت هیچ مرزی نمی‌ شناسد و گاهی اوقات، یک ایده تبلیغاتی می‌ تواند به سادگی و نوآوری یک “تخم مرغ” باشد! این جمله نمادی از شکستن تمام محدودیت‌ ها و قالب‌ های ذهنی رایج در تبلیغات است.

تصور کنید محصول یا پیام شما نه روی یک بیلبورد سنتی، بلکه در قالب و فرمی کاملاً متفاوت و غیرمنتظره به نمایش درآید؛ چیزی که مخاطب را غافلگیر کند و کنجکاوی‌ اش را برانگیزد.

این رویکرد، نه تنها در لحظه توجه ها را به خود جلب می‌ کند، بلکه به دلیل همین تازگی و جسارت، عمیقاً در ذهن ها ماندگار می‌ شود. پس، از چارچوب‌ های معمول خارج شوید و به هر شکلی که می‌ تواند پیام تان را به شیوه‌ای خلاقانه متمایز منتقل کند.

۱۵. بیلبورد “خودتخریبی”: اورژانس پیام‌ رسان با Deadline Couriers (Colenso BBDO)

آیا می‌ توانید شمارش معکوسی را نمایش دهید که مخاطب را برای یک رویداد، رونمایی محصول یا پایان یک تخفیف هیجان‌ زده کند؟ این شمارش معکوس می‌ تواند روی بیلبورد یا پلتفرم‌ های دیجیتالی به روز شود. یا شاید حتی ایده “خودتخریبی”! تصور کنید بیلبوردی که به تدریج اجزایش را از دست می‌ دهد یا پیامش محو می‌ شود تا بر اهمیت یک موضوع (مانند تمام شدن یک فرصت یا مصرف بی‌ رویه) تأکید کند.

این رویکردهای پویا، نه تنها کنجکاوی مخاطب را برمی‌ انگیزند، بلکه باعث می‌ شوند برای پیگیری ادامه داستان، به دفعات بیشتری با تبلیغ شما درگیر شوند. این نوع تبلیغات، پیام شما را از یک تصویر ثابت به یک تجربه زنده و به‌ یادماندنی تبدیل می‌ کنند.

۱۶. بیلبورد “جعبه‌ های املاک”: خلاقیت MNFX برای Edina Realty

.حتی اگر از بیلبوردهای افقی استاندارد استفاده می‌ کنید، همیشه می‌ توانید با ابعاد آن بازی کنید تا توجه بیشتری را به خود جلب نمایید. در فضایی که کاربران انتظار دیدن یک سطح تخت و یکنواخت دیگری را دارند، با ارائه یک تجربه سه‌ بعدی آن‌ ها را متعجب کنید. این کار می‌ تواند آن‌ ها را به فکر فرو ببرد که: “این دیگر چه برندی است؟!”

تصور کنید بیلبوردی که با بیرون‌ زدگی‌ ها، فرورفتگی‌ ها یا حتی سایه‌ پردازی‌ های هوشمندانه، عمق و بُعد بصری ایجاد می‌ کند.

شاید بخشی از تصویر به شکلی برجسته از سطح بیلبورد بیرون زده باشد یا با استفاده از خطای دید، حس یک شیء واقعی در فضا را منتقل کند. این نوآوری، بیلبورد شما را از یک تصویر ساده به یک اثر هنری بصری تبدیل می‌ کند که نه تنها دیده می‌ شود، بلکه ذهن بیننده را به چالش می‌ کشد و تجربه‌ ای فراموش‌ نشدنی برای او رقم می‌ زند.

۱۷. بیلبورد “به من نگاه کن”: صدایی رسا از WCRS برای حمایت از زنان

تبلیغات تعاملی (Interactive Advertising) به سرعت در حال تغییر چهره صنعت تبلیغات است و کمپین «به من نگاه کن» (Look at Me)، اثر آژانس WCRS برای سازمان Women’s Aid (حمایت از زنان در برابر خشونت خانگی)، نمونه ‌ای درخشان از این تحول به شمار می رود.

در این کمپین خلاقانه که روی بیلبوردهای دیجیتال اجرا شد، تصویر چهره‌ای آسیب دیده از یک زن، با افزایش توجه و نگاه رهگذران (که از طریق فناوری تشخیص چهره رصد می شد)، به شکلی مشهود و سریع ‌بهبود پیدا می کرد. .

پیام قدرتمند و نهفته در این تعامل مستقیم این بود که توجه جامعه می تواند به بهبود وضعیت قربانیان کمک شایانی کند و نباید نسبت به این معضل بی‌تفاوت بود.

کمپین «به من نگاه کن» به وضوح نشان داد که چگونه درگیر ساختن مخاطب، به ‌ویژه در بستر تبلیغات دیجیتال، می تواند یک پیام (به‌خصوص پیام‌های اجتماعی) را عمیقاً تقویت کرده، آگاهی را افزایش دهد و ارتباطی بسیار معنادارتر و ماندگارتر با مخاطب برقرار سازد. این رویکرد، که مخاطب را به بخشی از روایت تبدیل می کند، چشم‌انداز تبلیغات را دگرگون کرده است.

18. طعمشو بچش از Ogilvy & Mather New York برای کوکاکولا

یکی از استراتژی‌های بسیار تأثیرگذار و خلاقانه در تبلیغات محیطی (OOH)، ادغام هوشمندانه نمایش پیام با امکان تجربه مستقیم محصول توسط مخاطب است، به‌ویژه زمانی که این دو عنصر در قالبی ساختارشکن، نوآورانه و کاملاً غیرمنتظره به هم می‌آمیزند. هدف این است که، درگیری حسی و تجربه‌ای به‌یادماندنی برای مخاطب خلق شود.

نمونه ‌ای درخشان از این رویکرد جسورانه را می ‌توان در برخی از کمپین‌های جهانی کوکاکولا با شعار «طعمشو بچش» (Taste It / Taste the Feeling)، که توسط آژانس‌های  تبلیغاتی نظیر Ogilvy & Mather New York طراحی و اجرا شده‌اند، مشاهده کرد.

در یکی از به ‌یادماندنی‌ ترین این ایده‌ها، کوکاکولا مفهوم بیلبورد را دگرگون ساخت و «بیلبوردی قابل نوشیدن» را ارائه داد؛ سازه‌ای تبلیغاتی که نه تنها پیام برند را نمایش می‌داد، بلکه به رهگذران این امکان را می‌ بخشید تا مستقیماً از خود بیلبورد، نمونه ‌ای از نوشابه کوکاکولا زیرو را دریافت کرده و طعم آن را بچشند.

19. گرافیتی برفی از Lapiz برای آژانس گردشگری مکزیک

یکی از ویژگی‌های بارز و قدرتمند در تبلیغات هوشمند ، توانایی آن در بهره ‌گیری هوشمندانه از شرایط محیطی، زمانی و احساسی خاص مخاطب است. تبلیغ زمانی به اوج تأثیرگذاری خود دست می‌یابد که بتواند پیامی را دقیقاً در لحظه و مکانی ارائه دهد که مخاطب بیشترین پذیرش، نیاز یا تمایل را نسبت به آن پیام احساس می ‌کند

. به عنوان مثال، در کوران یک طوفان برفی سهمگین و تجربه ‌ی سرمای شدید – چیزی که شاید برای ساکنان مناطق شمالی چون فنلاند تجربه‌ای آشنا باشد – اشتیاق و رویای سفر به مقصدی گرم، آفتابی و دلپذیر به مراتب در ذهن ما قوت می ‌گیرد.

آژانس تبلیغاتی Lapiz، با درک عمیق همین ارتباط میان شرایط محیطی و نیاز لحظه‌ای مخاطب، کمپین بسیار خلاقانه و به‌ موقعی را تحت عنوان گرافیتی برفی  (Snow Graffiti) برای یک آژانس گردشگری مکزیکی طراحی و اجرا کرد.

در این کمپین مبتکرانه، که در شهرهایی با زمستان‌های سرد و برفی (مانند شیکاگو) و دقیقاً همزمان با بارش‌های سنگین برف یا بلافاصله پس از آن به اجرا در می ‌آمد، پیام‌های گرم و دعوت‌ کننده به سفر به سواحل آفتابی مکزیک، به شکلی هنرمندانه و به عنوان گرافیتی، مستقیماً بر روی سطوح پوشیده از برف “نگاشته” می‌ شدند.

20. تبلیغ اورئو گرفتگی برای شرکت Oreo!

یکی از پویاترین و هوشمندانه ‌ترین رویکردها در تبلیغات مدرن، همگام ‌سازی خلاقانه پیام‌های برند با رویدادهای جاری، مناسبت‌های خاص و موضوعات داغ روز است. این استراتژی که گاه از آن با عنوان “بازاریابیِ به‌ هنگام” (Real-Time Marketing) نیز یاد می ‌شود، به برندها امکان می ‌دهد تا از توجه عمومی متمرکز بر یک رویداد خاص، به نفع خود بهره‌ برداری کنند.

زمانی که یک پدیده طبیعی نادر مانند خورشیدگرفتگی یا ماه‌ گرفتگی، یک رویداد ورزشی مهم، یک مناسبت فرهنگی یا حتی یک اتفاق غیرمنتظره توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است و به اصطلاح “ترند” شده، برند شما نیز می‌تواند با هوشمندی به این موج خبری و گفتگوی عمومی بپیوندد.

با انجام این کار، نه تنها نام تجاری خود را در معرض دید قرار می‌دهید، بلکه خوراک جدید و مرتبطی برای گفتگو پیرامون برندتان در اختیار مخاطبان قرار می‌دهید و نشان می ‌دهید که برند شما زنده، پویا و آگاه به اتفاقات پیرامونش است.

برند اورئو (Oreo) یکی از استادان مسلم این نوع بازاریابیِ هوشمندانه و به‌موقع به شمار می ‌رود. نمونه کلاسیک و بسیار مشهور آن، واکنش سریع و خلاقانه این برند در جریان قطعی برق ناگهانی در مسابقه فینال سوپربول (Super Bowl XLVII) در سال ۲۰۱۳ بود.

اورئو با انتشار توئیت ساده اما بسیار هوشمندانه “برق قطع است؟ مشکلی نیست. هنوز هم می‌توانی [بیسکویت اورئو خود را] در تاریکی در شیر بزنی!” (Power out? No problem. You can still dunk in the dark)، توانست در لحظه ‌ای که میلیون‌ها نفر در مورد قطعی برق صحبت می‌ کردند، توجهات را به سمت خود جلب کند.

همچنین، این برند در موارد دیگر نیز از رویدادهایی مانند خورشید گرفتگی یا ماه‌ گرفتگی (که می ‌توان از آن به عنوان “اورئو گرفتگی” یاد کرد) برای خلق کمپین‌های کوچک اما بسیار خلاقانه ، به شکلی ماهرانه بهره برده است.

21. Disneyland برای شرکت هواپیمایی Alaska Airlines

اوج خلاقیت و تأثیرگذاری در تبلیغات محیطی (Outdoor Advertising) زمانی به نمایش در می‌آید که یک پیام کلیدی و ترغیب ‌کننده، با اجرایی بصریِ به ‌قدری نوآورانه، جسورانه و کاملاً غیرمنتظره همراه شود که از مرزهای یک تبلیغ عادی فراتر رفته و خود به یک رویداد یا جاذبه بصری تبدیل گردد.

در چنین حالتی، تبلیغ نه تنها دیده می‌ شود، بلکه تجربه و احساسی خاص را در مخاطب برمی‌ انگیزد.

شرکت هواپیمایی آلاسکا ایرلاینز (Alaska Airlines) در همکاری طولانی ‌مدت خود با دیزنی ‌لند (Disneyland)، این اصل را به شکلی استادانه و در مقیاسی وسیع به کار گرفته است.

 پیام اصلی آن‌ها برای مسافران، ساده، شفاف و بسیار وسوسه‌ انگیز است: «ما می‌ توانیم شما را به دیزنی‌ لند، یکی از شادترین نقاط روی زمین، برسانیم.» اما آنچه این پیام را از یک پیشنهاد معمولی متمایز می ‌کند، شیوه ارائه آن است.

آلاسکا ایرلاینز، به جای اکتفا به تبلیغات سنتی، دست به اقدامی بسیار چشمگیر زده و برخی از هواپیماهای ناوگان خود را به طور کامل با طرح‌هایی زنده، رنگارنگ و خیره‌ کننده از شخصیت‌های محبوب انیمیشن‌های والت دیزنی و پیکسار پوشانده است. این هواپیماها، که گاه از آن‌ها با عنوان “بیلبوردهای پرنده” نیز یاد می ‌شود، هرکدام به یک اثر هنری متحرک برای تجربه جادویی دیزنی ‌لند تبدیل شده‌ اند.

22. خرابی شلف و قفسه از Thjnk Germany برای شرکت Ikea

در عرصه پررقابت تبلیغات، گاهی اوقات یک رویکرد جسورانه و استفاده از ایده‌های بصری هوشمندانه و حتی به ظاهر مخاطره ‌آمیز، می ‌تواند نتایج شگفت‌انگیز و بسیار مؤثری به همراه داشته باشد. از به ‌کارگیری چنین شیوه‌هایی که نوعی معمای بصری ساده  را پیش روی مخاطب قرار می ‌دهند و شاید در نگاه اول کمی ساختارشکنانه به نظر برسند، نباید هراسی به دل راه داد.

این گونه تصاویر، اگرچه ممکن است یک وضعیت چالش ‌برانگیز و یا حتی “پر مخاطره” را به تصویر بکشند، اما دقیقاً به همین دلیل می ‌توانند توجه‌ها را به خود جلب کرده و در صورت اجرای هوشمندانه، پیام اصلی را به شکلی عمیق و به ‌یادماندنی منتقل کنند.

شرکت جهانی ایکیا (IKEA)، با همکاری آژانس تبلیغاتی Thjnk Germany، در یکی از کمپین‌های تبلیغاتی به ‌یادماندنی و هوشمندانه خود، از همین استراتژی به شکلی استادانه بهره برده است. تصور کنید یک آگهی (چاپی یا بیلبورد) که در آن یک قفسه یا کتابخانه ایکیا به صورت ناقص سر هم بندی شده است ( نمایی آشکار از نتیجه یک تلاش فردی و احتمالاً ناموفق برای سرهم ‌بندی قفسه!)

این تصویر، که در نگاه اول شاید نوعی ضدتبلیغ یا نمایش ضعف محصول به نظر برسد، در واقع یک “پازل بصری آسان” و یک “بازی هوشمندانه” با مخاطب است.

این صحنه به‌ ظاهر نامطلوب، به سرعت  پیام اصلی و راه‌ حل مورد نظر ایکیا را به ذهن مخاطب متبادر می ‌کند:

“سرهم کردن مبلمان ایکیا به تنهایی می‌ تواند چالش‌ برانگیز و وقت ‌گیر باشد، اینطور نیست؟ پس چرا این کار را به متخصصان ما نمی‌سپارید؟ با ما تماس بگیرید (تا از خدمات نصب حرفه‌ای ایکیا بهره‌مند شوید و از نتیجه کار لذت ببرید)”

“جمع آوری مبلمان IKEA به تنهایی دشوار است. بنابراین، با ما تماس بگیرید.”

23. دگرجنس گرایان جوان را حمایت کنید برای موسسه Hetrick-Martin Institute and American Eagle

همکاری‌های استراتژیک میان دو یا چند برند، به ‌ویژه زمانی که پیرامون یک آرمان مشترک و هدف اجتماعی معنادار شکل می‌گیرند، پتانسیل فوق‌العاده‌ای برای خلق برخی از  تأثیرگذارترین مفاهیم تبلیغاتی و طراحی را دارند.

این نوع هم ‌افزایی، نه تنها منابع و دامنه دسترسی هر دو طرف را گسترش می ‌دهد، بلکه می ‌تواند پیامی عمیق ‌تر و انسانی ‌تر را به مخاطبان، به ‌ویژه نسل جوان ‌تر که به مسئولیت اجتماعی برندها اهمیت می ‌دهند، منتقل کند.

24. Fold7 and Mission Media برای شرکت Carlsberg

در هنر و علم طراحی، یکی از اصول بنیادین که اغلب به اشتباه نادیده گرفته می‌شود و در عین حال، تأثیری شگرف بر کیفیت نهایی کار دارد، استفاده هوشمندانه و استراتژیک از  فضای سفید  یا فضای منفی  (White Space / Negative Space) است.

 شاید غریزه ای اولیه شما را به این سمت سوق دهد که هر سانتی ‌متر و هر پیکسل از کادر طراحی ‌تان را با عناصر بصری، رنگ و اطلاعات پر کنید. اما طراحان برجسته و باتجربه به ما می‌آموزند که از قدرت سکوت بصری و اختصاص دادن فضای خالیِ کافی، نه تنها نباید هراسی داشت، بلکه باید آن را به عنوان یک ابزار قدرتمند در طراحی خود به کار گرفت.

برند مشهور آبجوسازی کارلزبرگ  (Carlsberg)، که در سراسر جهان با شعار نمادین و پر از اعتماد به نفس «احتمالاً بهترین آبجوی جهان» شناخته می ‌شود، این اصل طراحی مینیمالیستی و قدرتمند را به شکلی استادانه در یکی از کمپین‌های تبلیغاتی خود تحت عنوان  “احتمالاً بهترین پوستر جهان”  که توسط آژانس‌   Fold7 and Mission Mediaایده ‌پردازی و اجرا شده به نمایش گذاشته است. در این پوستر بخش عمده‌ای از فضا به فضای خالی یا یک پس ‌زمینه ساده و یکدست اختصاص داده شده و تنها لوگوی آشنای کارلزبرگ و شعار نمادین آن   با چیدمانی دقیق، حساب ‌شده و بسیار تأثیرگذار، در مرکز توجه قرار گرفته و خودنمایی می‌کند

25. McMuffin از Cossette برای شرکت McDonald’s

معرفی و جا انداختن یک محصول یا خدمت جدید که هنوز برای مشتریان کاملاً شناخته شده نیست ( درست مثل زمانی که مک‌ دونالد، که بیشتر با همبرگرهایش معروف بود، تصمیم گرفت وارد بازار صبحانه شود ) نیازمند خلاقیت و برنامه‌ ریزی دقیق است.

برای اینکه مخاطب به راحتی با این نوآوری آشنا شود و آن را به خاطر بسپارد، باید تغییر را با یک نماد خلاقانه در ذهن او حک کنید.

مثلاً، وقتی مک‌ مافین دقیقاً همزمان با طلوع خورشید روی بیلبورد ظاهر می‌ شود، دیگر به سختی می‌ توان فراموش کرد که مک‌ دونالد هم صبحانه سرو می‌ کند! این مثال نشان می‌ دهد که چگونه یک ایده بصری ساده و هوشمندانه می‌ تواند یک مفهوم کاملاً جدید را به شکلی قدرتمند و فراموش‌ نشدنی به مخاطب معرفی کند.

26. پاک کننده جادویی از Ig2 برای جشنواره جادویی شهر کبک کانادا

اگر محصول یا رویداد شما ذاتی شگفت انگیز و به اصطلاح “جادویی” دارد، بهترین راه برای تبلیغ آن، انتقال مستقیم همین حس به مخاطب است. استفاده از توهمات بصری، روشی فوق العاده برای دست یابی به این هدف و جلب توجه مخاطب به شمار می رود.

کمپین «پاک کننده جادویی» که آژانس Ig2 برای جشنواره جادویی شهر کبک اجرا کرد، نمونه ای موفق از این به کار گیری هوشمندانه است. در این تبلیغ، با استفاده از یک توهم بصری خلاقانه، بخشی از تصویر به شکلی جادو مانند “پاک” ودگرگون شده تا پیام اصلی جشنواره را به شکلی غافلگیر کننده آشکار سازد.

چنین رویکردی، کنجکاوی مخاطب را به شدت بر می انگیزد، با ماهیت رویداد (جشنواره جادو) کاملاً هم راستا است و تجربه ای به یاد ماندنی برای بیننده خلق می کند. در واقع، این نوع تبلیغ، با ارائه پیش نمایشی از جادوی جشنواره، ارتباطی عمیق و جذاب با مخاطب ایجاد کرده و او را برای تجربه اصلی آماده می سازد.

27. زندگی با کیک بهتر است از JWT London برای شرکت Mr. Kipling

در دنیای رقابتی امروز تبلیغات، برخی برندها با جسارت و نوآوری مثال ‌زدنی، قواعد مرسوم بازی را بر هم زده و خودِ محصول را به یک ابزار تبلیغاتی هنرمندانه، تجربه‌ محور و عمیقاً تأثیرگذار تبدیل می ‌کنند. این رویکرد، به دنبال خلق تجربه ‌ای ماندگار و اثبات عملی ارزش‌های برند است.

کمپین به‌ یادماندنی «زندگی با کیک بهتر است» از برند بریتانیایی مستر کیپلینگ (Mr. Kipling)، که با همکاری آژانس JWT London به اجرا درآمد، نمونه ‌ای دیدنی از این استراتژی هوشمندانه در بازاریابی تجربی (Experiential Marketing) است.

 در این اقدام خلاقانه، به جای استفاده از تصاویر چاپی، یک بیلبورد عظیم با بیش از ۱۳,۰۰۰ عدد کاپ ‌کیک واقعی، که توسط یک هنرمند با دقت و ظرافت تمام چیده شده بود، پیش چشم مخاطبان قرار گرفت. این بیلبورد، خود محصول را به یک اینستالیشن هنری زنده و اشتهاآور تبدیل کرد.

28. داستان باز از DDB New York برای شرکت the U.S. Open

در دنیای تبلیغات محیطی، یکی از استراتژی‌های نوین و بسیار جذاب که می‌ تواند مرزهای تعامل با مخاطب را جابجا کند، در اینجا بیلبورد از یک پیام ایستا و یک ‌طرفه به یک رسانه داستان ‌گویی پویا، زنده  تبدیل شده است. این رویکرد، فراتر از یک مشاهده گذرا، مخاطب را درگیر یک روایت مستمر و دنباله ‌دار می‌ کند.

کمپین خلاقانه «داستان باز» (Open Story)، که توسط آژانس معتبر DDB New York برای مسابقات معتبر تنیس یو.اس. اوپن (the U.S. Open) طراحی و به اجرا درآمد، نمونه ‌ای درخشان از این شیوه داستان ‌سرایی زنده بر بستر بیلبورد به شمار می‌رود.

در این سبک از کمپین‌ها، محتوای بیلبوردها به جای ثابت ماندن، همگام با رویدادهای واقعی مسابقات (مانند نتایج بازی‌ها، نمایش چهره قهرمانان در هر مرحله، یا برجسته ‌سازی لحظات کلیدی و دراماتیک تورنمنت) به طور مداوم به ‌روزرسانی می‌ شود.

 به این ترتیب، هر بیلبورد، هر روز یا حتی هر چند ساعت، بخش تازه ‌ای از داستان بزرگ یو.اس. اوپن را برای مخاطبان، روایت می ‌کند.

29. آپارتمان وارونه از Ubi Bene برای شرکت Ikea

زمانی که یک تبلیغ، دنیای آشنای ما را به شکلی غیرمنتظره واژگون می ‌کند یا قواعد پذیرفته‌ شده را به بازی می‌گیرد، ما ناخودآگاه  دقیق ‌تر نگاه می ‌کنیم و ذهن ‌مان درگیر آن می ‌شود.

آژانس خلاقیت فرانسوی Ubi Bene، در همکاری با غول مبلمان خانگی، شرکت ایکیا (IKEA)، این اصل را با اجرای کمپین جسورانه و بسیار پر سر و صدای «آپارتمان وارونه» به شکلی استادانه و در مقیاسی بزرگ به نمایش گذاشت.

این پروژه، شامل برپایی اینستالیشن‌هایی از یک آپارتمان، با تمامی مبلمان و وسایل ایکیا، اما به صورت کاملاً وارونه (سقف روی زمین و کف در بالا) در فضاهای عمومی پرتردد بود.

این اجرای نامتعارف، به سرعت نگاه‌ها را به خود خیره می ‌کرد و مخاطبان را به توقف، تعامل، عکاسی و مهم‌ تر از همه، به اشتراک ‌گذاری گسترده این تجربه منحصر به فرد در شبکه‌های اجتماعی وا می‌ داشت.

این کمپین به شیوه ‌ای جذاب و هوشمندانه، مفاهیمی چون انعطاف‌پذیری، خلاقیت بی‌ پایان در چیدمان فضا و نگاه متفاوت و نوآورانه ایکیا به مقوله «خانه» و «زندگی» را بدون نیاز به حتی یک کلمه اضافه، به تصویر می‌کشید و به مخاطب منتقل می‌کرد.

30. بیلبورد ساعت از Bernstein-Rein برای مک دونالد

در دنیای پر هیاهوی تبلیغات ، گاهی یک ایده ی ساده اما هوشمندانه ، می تواند مرز های مرسوم را در نوردد و تاثیری ماندگار بر مخاطب بگذارد . بیلبورد ساعت مک دونالد ، که ثمره ی خلاقیت آژانس تبلیغاتی Bernstein-Rein است ، نمونه ای درخشان از همین دست ایده ها به شمار می آید ؛ جایی که یک سازه ی تبلیغاتی ، هویتی دوگانه پیدا می کند و در کنار معرفی برند ، خدمتی کاربردی و ارزشمند به شهروندان ارائه می دهد .

جادوی این بیلبورد در عملکرد گرایی هوشمندانه ی آن نهفته است . تصور کنید در شتاب زندگی روزمره ، چه تعداد از ما به دنبال نگاهی سریع برای اطلاع از ساعت هستیم ؟ این نیاز ، فراگیر و تقریبا لحظه ای است . طراحان این بیلبورد با درک همین نکته ی ظریف ، ساعتی خوانا و در دسترس ( که در مثال مورد بحث ، به شکل ۲۴ ساعته توصیف شده ) را در قلب بیلبورد جانمایی کرده اند . در نتیجه بیلبورد دیگر تنها یک پیام یک سویه ی تبلیغاتی نیست ، بلکه به یک نقطه ی رجوع مفید در فضای شهری بدل شده است  .

ناگفته نماند که این ایده بیلبوردی به شکلی زیرکانه به 24 ساعته بودن شعبه های مک دونالدز نیز اشاره میکند.

نکته ی قابل تامل اینجاست که چنین رویکردی ، دامنه ی نفوذ پیام را به شکلی چشمگیر گسترش می دهد . حتی افرادی که در لحظه ی عبور ، هیچ گونه گرایش یا علاقه ی خاصی به برند مک دونالد ندارند ، برای رفع نیاز طبیعی خود به دانستن زمان ، ناخودآگاه نگاهشان به سمت این بیلبورد کشیده می شود

31. تیغ بیک از TBWA UK برای برند بیک

در تبلیغات محیطی ، ایده هایی که محصول را به شکلی غیر منتظره اما معنادار با محیط پیرامونش پیوند می زنند ، اغلب قدرتی شگرف در انتقال “ارزش پیشنهادی” محصول پیدا می کنند .

تبلیغ خلاقانه ی تیغ بیک ، اثر آژانس معتبر TBWA UK ، گواهی روشن بر این مدعاست ؛ جایی که فراتر رفتن از نمایش های متعارف و “بصری فکر کردن” ، به خلق پیامی ماندگار انجامیده است .

این تبلیغ ، به جای نمایش مستقیم عملکرد تیغ بر روی پوست ، پا را یک قدم فراتر می گذارد و تیغ بیک را در تعامل با عنصری کاملا نامرتبط اما گویا نشان می دهد : چمن .

تصویر تیغی که گویی در حال اصلاح و کوتاه کردن چمن است ، به سرعت یک مفهوم کلیدی را به ذهن متبادر می کند : “تیزی فوق العاده” .

همانطور که در تحلیل اولیه نیز اشاره شده ، “ما هرگز از تیغ برای چمن زنی استفاده نمی کنیم” ؛ و دقیقا همین اغراق هوشمندانه و فاصله گرفتن از واقعیت عینی است که به این تصویر ، قدرت بیانی می بخشد .

32. سوختن از Team Detroit برای کمپانی خودروی فورد

در بازار به شدت رقابتی و اشباع شده ای همچون صنعت خودرو ، جایی که صدای هر برند جدیدی به سختی در میان انبوه پیام ها شنیده می شود ، نیاز به ایجاد خلاقیت بصری بیش از هر صنعتی دیگری بیشتر حس می شود.

در این طراحی بیلبوردی  شرکت فورد با جایگذاری یک سیستم بخار ساز دود حاصل از ماشین را بازسازی کرده و جلوه ای خلاقانه به بیلبورد بخشیده است.

33. بیلبورد هیچ با از شرکت Lead Pencil Studio

استودیوی “لِد پنسل” (Lead Pencil Studio) ، که در سال ۱۹۹۷ توسط دو هنرمند و معمار ، آنی هان و دنیل میهالیو ، در سیاتل بنیان نهاده شد ، یک کارگاه تجربی برای به چالش کشیدن مفاهیم فضا و کارکرد در قالب چیدمان های هنری الهام گرفته از معماری است .

در میان آثار این زوج هنری ، چیدمان فضای باز “نان بیلبورد” یا “بیلبوردِ هیچ” (Non-Billboard) ، نه تنها به عنوان شاخص ترین اثرشان شناخته می شود ، بلکه نمادی از فلسفه ی کاری آنهاست . این سازه ی عظیم که با حمایت مالی دولت کانادا و با استفاده از هزاران میله ی کوچک از فولاد ضد زنگ برپا شده است ، در واقع یک “تصویر در فضای منفی” از یک بیلبورد تبلیغاتی متداول در کنار بزرگراه ها را به نمایش می گذارد .

جادوی ” بیلبورد هیچ” در همین وارونگی نهفته است . برخلاف بیلبورد های معمول که با تصاویر و پیام های رنگارنگ خود ، توجه ما را از چشم انداز اطراف منحرف می کنند ، “بیلبوردِ هیچ” همچون یک قاب عمل کرده و نگاه مخاطب را دقیقا به همان منظره ای معطوف می سازد که بیلبورد های سنتی سعی در پوشاندن یا به حاشیه راندن آن دارند .

این اثر ، در سکوت خود ، دعوتی است به تامل درباره ی فرهنگ مصرف گرایی ،مضمونی که به طور مکرر در کارهای “لِد پنسل استودیو” مورد واکاوی قرار می گیرد .

34. به دستان خود اعتماد کنید از Y&R Chicago برای شرکت Craftsman

عرصه ی رقابتی تبلیغات محیطی ، جایی است که هر برند به دنبال جلب توجه در کوتاه ترین زمان ممکن است . در این عرصه تبلیغاتی ، نگاهی نو به خود رسانه ی بیلبورد می تواند یک خرق عادت بصری منجر شود .

کمپین “به دستان خود اعتماد کنید” ، که توسط آژانس Y&R Chicago  برای شرکت Craftsman  تولید کننده ی ابزار آلات اجرا شده است ، فراتر از یک شعار جذاب ، دعوتی است به بازاندیشی در مورد پتانسیل های نهفته در یک سازه ی بیلبورد .

. همانطور که ابزار Craftsman  به دستان ما قدرت خلق و ساختن می بخشد ، طراحان تبلیغات نیز می توانند با “اعتماد به خلاقیت خود” ، سازه ی بیلبورد را نه به عنوان یک محدودیت ، بلکه به عنوان بخشی از بوم هنری خود تلقی کنند.

 این نگاه می تواند به معنای گسترش طرح به خارج از قاب متعارف ، استفاده ی خلاقانه از پایه ها و ستون های نگهدارنده ، افزودن بعد و حجم به بیلبورد ، یا حتی ایجاد تعامل بین سازه و محیط اطراف باشد .

35. تو موفق شدی از Tony Godzik برای مجتمع بین راهی دیترویتر

اثربخشی این بیلبورد، در درجه اول به حس شوخ طبعی و درک دقیق آن از نیاز مخاطب برمی ‌گردد. تیم طراحی دقیقاً می‌دانسته شما در آن لحظه به دنبال چه چیزی هستید: یک سرویس بهداشتی.

این همان نقطه قوت این بیلبورد است. تغییر هوشمندانه و بازیگوشانه با یک نماد کلاسیک و جهانی (مانند آیکون دستشویی)، آن را بلافاصله قابل تشخیص و در عین حال خنده دار می‌کند.

این بیلبورد به ما یادآوری می‌کند که برای خلاق بودن ، لزوماً نیازی نیست همه چیز را از صفر شروع کنیم. گاهی اوقات، با کمی تغییر در یک ایده یا نماد شناخته شده، می‌توانیم اثری بسیار قدرتمند و به یاد ماندنی خلق کنیم.

36. پاک کننده منافذ، مبارزه با جوش ها از Mike Sicam برای شرکت Pond’s

اثربخشی این گونه تبلیغات، ریشه در توانایی آن‌ها برای ایجاد همدلی و بازتاب یک تجربه انسانی مشترک دارد. برای بسیاری از ما که دورانی کم و بیش چالش‌ برانگیز را با مسئله آکنه و عوارض پوستی سپری کرده‌ایم، احساسی که چنین تصویری بر می انگیزد، کاملاً آشنا و عمیقاً قابل لمس است.

 به خوبی به یاد می آوریم که گاه تنها یک نگاه گذرا به یک آینه، چگونه می توانست در لحظه‌ ای کوتاه، تمام حس اعتماد به نفسمان را از بین ببرد.

قدرت ویژه و نافذ این تبلیغ، در تصویرسازی هوشمندانه و چند لایه آن نهفته است: ما با مدلی مواجه هستیم که از هر نظر آراسته، خوش ‌پوش و مرتب به نظر می رسد. حتی فرم کلی اندام و شمایل او، جذابیت بالقوه‌ای را به نمایش می گذارد.

 اما نکته کلیدی و تکان‌دهنده، در پنهان ساختن چهره اوست. این عمل، به هیچ عنوان قصد زیر سوال بردن زیبایی ذاتی افرادی را ندارد ؛ بلکه به شیوه‌ای هنرمندانه و تأثیرگذار، آن حس ناامنی واقعی، عمیق و غالباً ناگفته ‌ای را آشکار می سازد که متأسفانه، بخش قابل توجهی از افراد، در مقاطعی از زندگی خود، با آن درگیر بوده و یا هنوز هستند.

37. بازگشت به حالت عادی از JWT Toronto برای شرکت Tylenol

اگر شما نیز تجربه ‌ی طاقت ‌فرسای یک سردرد شدید و عمیق را از سر گذرانده باشید، به خوبی واقف هستید که تصویر ذهنی یک گوی تخریبگر که گویی بی ‌رحمانه بر سر شما فرود می ‌آید، با وجود اغراق  شدید ، چندان هم از حقیقتِ احساس درونی شما دور نیست.

آن درد کوبنده، فشار خرد کننده و ناتوانی لحظه ‌ای، حسی شبیه به همین ویرانی داخلی را تداعی می‌کند.

این تلفیق ماهرانه از یک نمایش بصری خلاق و به ‌یاد ماندنی، با حقیقتی که برای بخش بزرگی از جامعه تجربه‌ ای آشنا و ناخوشایند است، در کنار قدرت سادگی و جسارت در ایده پردازی، چنین بیلبوردی را به ابزاری بسیار کارآمد، برای جلب توجه (برای قرص ضد سردرد ) تبدیل می کند

38. پل از BBDO Düsseldorf برای شرکت smart BRABUS

زمانی که شما (به عنوان یک متخصص تبلیغات) یا مشتریان شما، به چیزی کمتر از یک خروجی تبلیغاتی واقعاً «استثنایی» و «منحصر به فرد» رضایت نمی‌ دهید و هدفتان، ساخت یک «رویداد بصری» ماندگار است، نباید نگاه خود را تنها به رسانه‌های متداول و مسیرهای آزموده ‌شده محدود سازید. در چنین شرایطی، یک ضرورت استراتژیک ایجاب می ‌کند که افق دید خود را گسترش داده و فعالانه به دنبال رسانه‌هایی متفاوت، بسترهایی نوین و یا ترکیب‌های خلاقانه ‌ای از ابزارهای موجود باشید که ذاتاً پتانسیل ایجاد پویایی، حرکت، تعامل بصری و در نهایت، بر جای گذاشتن تأثیری عمیق، قدرتمند و فراموش‌ نشدنی را در خود دارند.

39. وقتی نمی دانید کجا بروید از Cactus برای بخش خدمات انسانی کلرادو

در قلمرو تبلیغات خدمات عمومی و اطلاع ‌رسانی‌های اجتماعی، جایی که هدف غایی نه صرفاً فروش یک محصول یا خدمت، بلکه ارائه راهنمایی، حمایت و ایجاد تغییری مثبت و ملموس در زندگی افراد و جامعه است، رویکردها و استراتژی‌های ارتباطی باید با حساسیت، وضوح و همدلی مضاعفی طراحی و اجرا شوند.

 کمپین تأثیرگذار «وقتی نمی‌دانی به کجا روی آوری» (When You Don’t Know Where to Turn)، که توسط آژانس تبلیغاتی Cactus برای اداره خدمات انسانی ایالت کلرادو (Colorado Department of Human Services) در ایالات متحده طراحی شد ، نمونه ‌ای قابل تأمل و بسیار موفق از این نوع تبلیغات مسئولانه، هدفمند و انسان ‌محور به شمار می ‌رود.

رسالت اصلی چنین کمپین‌هایی، برقراری ارتباطی مؤثر و ایجاد یک نقطه اتکای قابل اعتماد برای افرادی است که در لحظات دشوار زندگی، هنگام مواجهه با بحران‌های شخصی یا خانوادگی، یا در شرایط سردرگمی و آسیب‌ پذیری، نیازمند دریافت یاری، مشاوره و راهنمایی‌های تخصصی هستند.

از این رو، پیام اصلی کمپین باید به دور از هرگونه ابهام، پیچیدگی زبانی یا لحن قضاوتی، با شفافیتی کامل، بیانی ساده و مستقیم، و لحنی سرشار از درک و همدلی، به مخاطب اطمینان خاطر دهد که منبع کمکی در دسترس او قرار دارد.

40. Androidify از Google Creative Lab برای شرکت گوگل

برندهای نوآور و آینده ‌نگر باید با ذهنی گشوده و بی ‌پرواتر، مرزهای مرسوم را پشت سر بگذارند و بی ‌وقفه ظرفیت ‌های خلاقانه فناوری‌های نوین را کاوش کنند. هدف نهایی، خلق تجربه ‌هایی است که نه‌تنها مخاطب را درگیر می ‌سازد، بلکه او را شگفت‌زده، مجذوب و همراه می ‌سازد.

یکی از درخشان ‌ترین نمونه‌های چنین رویکردی، کمپین خلاقانه Androidify است؛ پروژه‌ ای که توسط Google Creative Lab  برای برند مادر یعنی Google  طراحی شد.

 این کمپین به کاربران اجازه می‌داد تا ربات اندرویدی مخصوص به خود را با شخصی ‌سازی‌های گسترده ای بسازند. اما آن‌چه این تجربه را به نقطه‌ای اوج در تبلیغات دیجیتال تبدیل کرد، لحظه‌ای بود که آواتارهای ساخته ‌شده کاربران، ناگهان و به‌صورت عمومی، بر روی بیلبوردهای عظیم دیجیتال در نقاط پرتردد و نمادین جهان مانند میدان تایمز نیویورک یا چهارراه شیبویا در توکیو به نمایش درآمدند.

41. اسلاید از  Walz Tetrick برای خانواده سلطنتی کانزاس سیتی

مسیر نفوذ یک ارزش بنیادین یا پیام کلیدی به ذهن و جان مخاطب، نه از راه انبوهی از واژه‌ها، بلکه از مسیر تصویر، کنش، و حس می‌گذرد.

شرط اول، شناسایی دقیق همان جوهره ‌ای ‌ست که می‌خواهید منتقل کنید: مفهومی که باید عریان، خالص و بی‌تکلف باشد. و پس از آن، چالش بزرگ آغاز می ‌شود: چگونه می‌توان این پیام را، بدون شعار، بدون توضیح، بدون حتی یک جمله مستقیم، اما با نیرویی خیره‌کننده، در نگاه مخاطب کاشت تا در احساسش جوانه بزند؟

پاسخ را می‌توان در کمپین بی‌نظیر «The Slide» (اسلاید) جست‌وجو کرد؛ اثری خلاقانه از آژانس Walz Tetrick برای تیم بیسبال Kansas City Royals.  

در این پروژه، هیچ خبری از شعارهای مستقیم یا حرف‌های تکراری درباره «تلاش»، «هیجان» یا «تعهد» نبود. در عوض، همه‌چیز در یک لحظه متراکم شد: تصویری از بازیکن تیم، درست در همان ثانیه‌ای که بدنش را روی خاک افتاده است.این صحنه  استعاره‌ای زنده از جان ‌فشانی، جسارت و جنگندگی خلق می شود.

42. کابوی برهنه لباس زیر خود را عوض کرد از CP+B برای شرکت Fruit of the Loom

در عرصه تبلیغات، گاهی اوقات درخشان‌ ترین و تأثیرگذارترین ایده‌ها از تلاقی هوشمندانه و جسورانه میان عناصر تبلیغات محیطی  (Outdoor Advertising) با تاکتیک‌های نامتعارف بازاریابی چریکی (Guerrilla Marketing) به وجود می آیند.

این هم ‌افزایی استراتژیک، این پتانسیل را دارد که به خلق یک «رویداد شهری»، یک «نمایش زنده» یا به تعبیری دقیق‌ تر، یک پرفورمنس برند (Brand Performance) تمام عیار و خاطره‌انگیز منجر شود؛ پرفورمنسی که نگاه‌ها را به خود میخکوب کرده و گفتگویی گسترده پیرامون برند ایجاد می‌کند.

کمپین برند لباس زیر فروت آو دِلوم  (Fruit of the Loom)، که با همکاری آژانس خلاقیت CP+B  و با حضور شخصیت بسیار مشهور و نمادین خیابان‌های نیویورک، یعنی  کابوی برهنه  (The Naked Cowboy)، به اجرا درآمد، نمونه‌ای بارز، هوشمندانه و بسیار موفق از این رویکرد ترکیبی به شمار می‌رود. در این اقدام تبلیغاتی حساب ‌شده، که در قلب میدان تایمز نیویورک به وقوع پیوست، «کابوی برهنه»،لباس زیر خود را با لباس زیر برند Fruit of the Loom تعویض کرد.

43. یادداشت های مهم از Kinetic برای کمپانی مزدا

خیلی وقت‌ها اولین چیزی که برای تصویر تبلیغاتی ، به ذهن تیم ‌های بازاریابی می ‌رسد، ساختن تصویری بی‌نقص از آن محصول است؛ نمایی ویترینی، بی‌عیب، درست شبیه چیزی که در کاتالوگ‌ها می‌بینیم. اما لزوماً این رویکرد همیشه بهترین راه برای ارتباط گرفتن با مخاطب امروزی نیست.

مردم دیگر فقط دنبال تصویرهای تمیز و بی نقص نیستند. آن‌چه بیش‌تر آن‌ها را جذب می‌کند، قصه‌ی پشت آن تصویر است. قصه‌ای که از دل فکر، تلاش، آزمون، شکست، بازخورد، و اصلاح بیرون آمده است. چرا این قصه را پنهان کنیم؟ چرا به جای فقط نشان دادن «آنچه ساخته ‌ایم»، از «چطور ساخته‌ایم» نگوییم؟  چرا به مخاطب اجازه ندهیم بخشی از پشت صحنه‌ی آن چیزی باشد که حالا جلوی چشمش قرار گرفته است؟

کمپین خلاقانه‌ی «Sticky Notes» برای برند مزدا (Mazda)، نمونه‌ی درخشانی از این نوع نگاه انسانی و واقعی به تبلیغات است. آژانس Kinetic  در این کمپین، به جای نشان دادن یک خودروی براق و آماده، بدنه‌ی آن را با تعداد زیادی یادداشت چسبان پر کرده بود؛ هر یادداشت، نماد یک ایده، یک بازخورد، یک چالش حل ‌شده یا بخشی از مسیر پیچیده‌ای بود که به تولد آن خودرو منجر شده بود.

44. Luna Corona از Cramer-Krasselt برای شرکت کرونا

وقتی آسمان کمترین محدودیت است: داستان کمپین «ماه کورونا» که تاریخ تبلیغات را بازنویسی کرد

آیا تا به حال فکر کرده‌اید که خلاقیت تبلیغاتی چقدر می‌تواند بلند پروازانه باشند ؟

گاهی اوقات، تیم‌های خلاق آن ‌قدر جسور و بلند پرواز می ‌شوند که حتی آسمان هم برایشان محدودیت محسوب نمی ‌شود. در چنین لحظاتی است که تبلیغات از یک پیام ‌رسانی معمولی به یک رویداد بصری شکوهمند تبدیل می‌ شود.

همین اتفاق دقیقاً در یکی از جاه ‌طلبانه ‌ترین کمپین‌های تبلیغاتی تاریخ رخ داد. کمپینی که نه ‌تنها مرزهای خلاقیت را جا به ‌جا کرد، بلکه خود ماه را به بزرگ ‌ترین بیلبورد جهان تبدیل نمود!

45. دنیای آشپزخانه شما از TDA_Boulder از کمپانی نودل

در اقیانوس پرتلاطم و گاها یکنواخت پیام‌های تبلیغاتی امروز، تزریق یک عنصر هوشمندانه، طنزی زیرکانه، کمی «شیطنت» حساب‌ شده به طراحی ، جذابیتی انکارناپذیر و قدرتی متمایزکننده به آن می ‌بخشد

. چنین رویکردی، نه تنها پتانسیل بالایی برای سرگرم‌ کننده بودن دارد، بلکه اگر به درستی اجرا شود، می ‌تواند مخاطب را به تفکر، تعمق و حتی بازنگری در پیش‌ فرض‌هایش وا دارد و ارتباطی عمیق‌ تر و به‌یادماندنی‌ تر با برند برقرار کند.

کمپین آشپزخانه جهانی شما  (Your World Kitchen) ، که توسط آژانس خلاقیت TDA_Boulder  برای رستوران‌های زنجیره‌ای نودلز اند کمپانی (Noodles & Company) با منوی متنوع و بین‌المللی‌ اش، طراحی و به اجرا درآمد، به خوبی از این پتانسیل نهفته ، بهره برده است.

این کمپین، به جای نمایش مستقیم غذاهای مختلف، با کنایه ای هوشمندانه‌  که به تنوع جهانی و گستردگی انتخاب‌ها اشاره دارد، مخاطب را به شکلی غیرمستقیم و ظریف به فکر فرو می ‌برد.

به عنوان مثال، همان‌ طور که در تحلیل اصلی اشاره شده، ممکن است با دیدن این تبلیغ و درک پیام «تنوع جهانی» آن، این سوال در ذهن مخاطب شکل بگیرد که: چه می ‌شد اگر تمام گزینه ‌ها در زندگی (مثل خودروها یی که در تصویر اشاره شده و یا حتی غذا ها) همگی یکسان، تکراری و متعلق به یک فرهنگ یا سبک خاص بودند؟ دنیای ما در آن صورت چقدر یکنواخت و کسل ‌کننده به نظر می ‌رسید؟

46. فاش کردن راز کندی از Viktor Angwald برای شرکت ویکتوریا سکرت

(تصاویر قابل انتشار نبود! بیلبورد اما با فناوری QRcode همراه بود.)

یکی از تکنیک‌ های روانشناختی بسیار قدرتمند و در عین حال ظریف در دنیای تبلیغات و بازاریابی، ایجاد و بهره ‌برداری هوشمندانه از خلاء کنجکاوی (Curiosity Gap) است. این اصل ساده ، بر این پایه استوار است که با ارائه سرنخی از یک اطلاعات پنهان، یک راز سر به مهر، یک جنبه ناگفته و وسوسه‌انگیز، یا یک سوال بی‌ پاسخ، می ‌توان حس کنجکاوی ذاتی و قدرتمند مخاطب را به شدت تحریک کرده و او را به تعاملی فعال و هدفمند برای کشف آن اطلاعات گمشده و پر کردن آن شکاف شناختی، ترغیب نمود.

صرف نظر از بحث‌های همیشگی و گاه مناقشه ‌برانگیز پیرامون سبک و محتوای تبلیغاتی برخی برندهای خاص، کمپین راز کَندیس را فاش کن (Reveal Candice’s Secret) از برند جهانی ویکتوریاز سکرت (Victoria’s Secret)، که توسط ویکتور انگوالد (Viktor Angwald) طراحی و به اجرا درآمد، نمونه ‌ای است که به خوبی از این تکنیک روانشناختی برای جلب توجه و ایجاد درگیری بهره برده است.

خود عنوان و ساختار بنیادین این کمپین، با وعده «فاش ساختن یک راز»، بلافاصله کنجکاوی قدرتمندی را در ذهن مخاطب هدف ایجاد می ‌کند و او را به دنبال کردن ادامه ماجرا سوق می ‌دهد.

47. فقط به میزان نیازتان مصرف کنید برای شرکت Denver Water

یکی از قدرتمند ترین تکنیک های تبلیغاتی، ایجاد هم‌ سویی و هماهنگی  میان پیام اصلی و بنیادین کمپین و شیوه اجرای بصری و ساختاری خودِ تبلیغ است. آن است..

کمپین هوشمندانه، خلاقانه و تحسین ‌شده “فقط به اندازه‌ای که نیاز دارید، استفاده کنید”  (Use Only What You Need) از سازمان آب دنور (Denver Water)  در ایالات متحده آمریکا، نمونه ‌ای درخشان  و فراموش ‌نشدنی از رویکرد “صداقت در اجرا” و “هم ‌خوانی پیام و عمل” به شمار می ‌رود.

در این کمپین که با هدف ترویج فرهنگ صرفه‌جویی در مصرف آب و افزایش آگاهی عمومی نسبت به این منبع گران‌ بها طراحی شده بود، بیلبوردها، پوسترهای شهری و آگهی‌های چاپی، خود نیز این پیام صرفه‌ جویی را به شکلی کاملاً بصری و ملموس به اجرا در آورده بودند.

 به جای پر کردن تمام فضای  تبلیغاتی با تصاویر شلوغ و متن‌های طولانی، تنها بخش بسیار کوچکی از کادر ، به پیامی بسیار کوتاه و مینیمال اختصاص داده شده بود. مابقی فضا، به شکلی کاملاً عامدانه، سفید و خالی رها شده بود، گویی خودِ تبلیغ نیز با صدای بلند اعلام می ‌کند که : من هم فقط به اندازه‌ای که نیاز دارم از فضا، جوهر و منابع استفاده کرده‌ام!

48. نوار چسب قدرتمند از Euro RSCG برای شرکت لوازم التحریر Penline

در دنیای تبلیغات گاهی به ‌یاد ماندنی ‌ترین و متقاعد کننده ‌ترین ایده‌ها از یک پرسش ساده نشأت می‌ گیرند: چه می ‌شود اگر محصولی که شما با افتخار برای آن تبلیغ می‌کنید، خود نقشی محوری، کاربردی و کاملاً عملی در ساختار فیزیکی و اجرای بصری همان تبلیغ ایفا کند؟

تصور کنید: چسب نواری که بیلبورد عظیم و سنگین خودش را با اقتدار بر دیوار نگه داشته است، رنگی که در برابر شرایط محیطی سخت دوام می آورد ، یا کاغذی که مرغوبیت چاپ و ماندگاری پیام را در طول زمان تضمین می ‌کند

. در چنین سناریوی هوشمندانه‌ ای، خودِ تبلیغ به یک «نمونه زنده»، یک «آزمایشگاه عمومی» و گواهی عملی و انکارناپذیر بر کیفیت و کارایی محصول شما تبدیل می ‌شود.

49. مواد اولیه ما بهتر است از Chipotle Mexican Grill

در هنر و علم طراحی تبلیغات، قدرت شگفت‌انگیز کنتراست بصری (Visual Contrast)، به‌ ویژه در نحوه ارائه، چینش و تأکید بر عناصر متنی، بسیار فراتر از یک جلب توجه اولیه است.

این ابزار قدرتمند، اگر به شیوه‌ای هوشمندانه و هدفمند به کار گرفته شود، می‌تواند نگاه مخاطب را با ظرافت تمام هدایت کند، اطلاعات را به شکلی مؤثر اولویت ‌بندی نماید، و حتی مخاطب را به فرآیندی لذت‌ بخش از «کشف» یک پیام کلیدی و عمیق ‌تر ترغیب و دعوت نماید.

کمپین تبلیغاتی مواد اولیه ما بهتر است (Our Ingredients Are Better) از مجموعه رستوران‌های زنجیره‌ای  چیپوتله مکزیکن گریل  (Chipotle Mexican Grill)، نمونه ‌ای قابل تأمل و بسیار آموزنده از کاربرد این رویکرد هوشمندانه در انتقال پیام به شمار می‌ رود.

در این شیوه طراحی، با ایجاد تضادی حساب ‌شده و معنادار در میزان برجستگی، وضوح و خوانایی بخش‌های مختلف متن پیام تبلیغاتی “مواد اولیه ما بهتر است” نمایش داده شده است.

50. کالربلاکینگ از Stackla and Ocean Outdoor برای شرکت TopShop

به ‌روزرسانی آنی و نمایش محتوای زنده (Real-Time Content) بر روی نمایشگرهای شهری، بدون شک افق جدید، پویا و هیجان‌انگیزی را در برابر تبلیغات بیلبوردی گشوده است.

 برندهای پیشرو و آینده ‌نگر در سراسر جهان، به طور فزاینده‌ای در حال ابداع و آزمودن روش‌های نوآورانه و خلاقانه برای جان بخشیدن به این روند و ایجاد کمپین‌های تبلیغاتی پویا، تعاملی و به ‌شدت درگیرکننده هستند.

یکی از قدرتمندترین و اصیل‌ ترین این روش‌ها، ادغام هوشمندانه محتوای تولید شده توسط کاربر (User-Generated  Content – UGC)  با پلتفرم‌های نمایش عمومی دیجیتال است.

اگر محصول، خدمت، برند یا کمپینی در اختیار دارید که به طور طبیعی و ذاتی، حجم بالایی از محتوای جذاب و خلاقانه توسط کاربران و مخاطبانش تولید می ‌کند (مانند صنایع مد و پوشاک، گردشگری، رویدادهای فرهنگی و ورزشی، یا چالش‌های اجتماعی) ، باید به طور جدی و استراتژیک بررسی کنید که چگونه می ‌توانید این ورودی‌های ارزشمند، اصیل، معتبر و بسیار تأثیرگذار را در طراحی، اجرا و پویایی تبلیغات محیطی دیجیتال خود ادغام نمایید.

کمپین بسیار موفق و جریان‌ساز #کالربلاکینگ (#Colourblocking) از برند پوشاک (Topshop)، که با همکاری پلتفرم پیشرفته مدیریت UGC یعنی استاکلا (Stackla) و شرکت رسانه‌های محیطی دیجیتال ، اوشن اوت ‌دور (Ocean Outdoor)، به اجرا درآمد، نمونه ‌ای موفق از این استراتژی نوین و آینده‌ محور به شمار می ‌رود.

در این کمپین هوشمندانه، تاپ‌شاپ ، مشتریان و علاقه ‌مندان به مد را تشویق کرد تا تصاویر استایل‌های «کالر بلاکینگ» (استفاده از بلوک‌های رنگی یکدست و متضاد در پوشش) خود را با هشتگ مشخصی در شبکه‌های اجتماعی نظیر اینستاگرام به اشتراک بگذارند.

سپس، بهترین، خلاقانه ‌ترین و جذاب‌ ترین این تصاویر ارسالی از سوی کاربران، پس از یک فرآیند گزینش و تأیید سریع، تقریباً به صورت آنی و زنده بر روی بیلبوردهای دیجیتال شهری در مکان‌های کلیدی و بسیار پرتردد به نمایش در می ‌آمدند.

منبع: سایت www.canva.com

ارسال دیدگاه برای %s