فروش داخل در مقابل فروش در خارج
فروشندگان داخلی در یک دفتر یا فروشگاه کار می کنند. شاید بتوان گفت آنها بخشی از صنعت جدید بازاریابی تلفنی هستند. یا مشتریان به آن ها رجوع می کنند یا آن ها به مشتریان تلفن می زنند. در هر صورت آن ها سفر نمی کنند و کارشان را در محل مربوط به مشتری انجام نمی دهند.
فروشندگان خارج از دفتر معمولا از نوعی آزادی لذت می برند که فروشندگان داخلی از آن محروم اند. در عوض آن ها به مدیریت خویشتن و انظباط شخصی بیشتری نیاز دارند. به طور مسلم محیط کاری آن ها با محیط بسته ی فروشندگان داخلی متفاوت است.
فروش خلاق در مقابل فروش به سفارش ها
از بدو آموزش فروشندگی حضوری، میان فروشنده ای که اصطلاحا خلاق نامیده می شود و فروشنده ای که تنها با مشتریان ثابت تماس می گیرد و سفارش های آن را تحویل می دهد؛ مثلا فروشنده ای که برای یک عمده فروش دارو کار میکند؛ اختلاف زیادی قائل بودند. فروش خلاق فروشی است که در آن مشتری هیچ درکی از نیازش ندارد یا به آنچه به وسیله ی فروشنده عرضه می شود ابراز علاقه ای نمی کند. تقاضایی برای محصول وجود ندارد. فروشنده باید این تقاضا را خلق کند.
به طور طبیعی بسیاری از شغل های فروشندگی در حد فاصل این دو قرار می گیرند. در خصوص یک فروشنده ی صنعتی که به دنبال انعقاد قرار داد نقاشی با یک کارخانه ی بزرگ است چه می توان گفت. در اینجا تقاضا وجود دارد، آیا این یک شغل فروشندگی اخذ سفارش است؟ مشکل بتوان چنین چیزی گفت. این تقسیم بندی برای درک حرفه ی فروشندگی به راستی کاربرد زیادی ندارد، زیرا بسیاری از شغل های فروشندگی که از گروه مشاغل فروشندگی اخذ سفارش به نظر می رسند باز هم نیازمند مهارت های فروشندگی هستند.
وسعت جغرافیایی
برخی فروشندگان در سراسر دنیا فعالیت می کنند. آن ها مسافرت های متعددی انجام می دهند. برخی دیگر هرگز کشورشان را ترک نمی کنند. فعالیت برخی فروشندگان در محدوده ای از یک منطقه ی شهری بزرگ محدود شده در حالی که برخی دیگر بین چندین ایالت رفت و آمد می کنند.
نمایی از خانمی که می دانست چه می فروشد(دنیس نیل)
من 13 سال را با پروانه ی اشتغال به کار، صرف پرستاری کردم. بلاخره برایم آشکار شد که هیچ جای پیشرفتی ندارم. بنابراین به عنوان فروشنده برای شرکت ایولاب ( تولید کننده لنز های درون چشمی جراحی آب مروارید ) مشغول به کار شدم، گویی که از نو زاده شده بودم.
هنگامی که شرکت کوچک بود، ما بسیار شاد بودیم. من همچون حال به کار خودم بسیار وارد بودم، مردم و کار پزشکی را می شناختم. ماهیت کار، این دو ویژگی را به خوبی با یک دیگر سازگار کرده بود. اما هنگامی که جانسون اند جانسون شرکت را خرید همه چیز به پایان رسید. دوره ی شادی ها سرآمد.
به جای تماس حضوری، با مدیران طرف حساب شدیم، تنها چیزی که نصیب ما می شد، بخشنامه ها و رویه های جاری شرکت بود. دیگر نمی توانستم تحمل کنم و به دنبال راهی برای فرار می گشتم. جان ولف به همراه شرکت تازه تاسیسش((استار سرجیکال)) نزد من آمد و از من درخواست کرد تا نمایندگی فروش منطقه ی غرب آتلانتا را بپذیرم. من هم این فرصت را غنیمت شمردم.
اکنون شادی ها دوباره بازگشته اند، ما یک محصول عالی و یک عده مشتری خونگرم داریم. هنگامی که از خانم دنیس نیل سوال شد، چرا در کارش موفق است پاسخ داد: زیرا به محصول اعتقاد دارم. کالا هایی که ما می فروشیم، محصولات بسیار عالی ای هستند. من واقعا احساس می کنم، وقتی مردم را از وجود چنین لنز هایی آگاه می کنم، در واقع به نوعی به آن ها لطف می کنم.
نمی توانید تصور کنید که از صحبت کردن با افرادی که قبل از عمل نمی توانستند ببینند، اما اکنون به واسطه ی لنز های ما دید و سلامتی خود را دوباره به دست آوردند، چه لذتی می برم. وقتی که من مشتریان را پس از معالجه سالم می بینم اشک شوق از چشمانم جاری می شود.
دنیس در حال عزیمت به بهترین سفر بین ایالتی خود، یعنی حضور در همایش انجمن چشم پزشکان آمریکا، در سانفرانسیسکو است. او بر روی سکوی ایستگاه قطار ایستاده است و از مصابحت با چشم پزشکانی که به همایش دعوت شده اند لذت می برد.