تفاوت تصویرسازی و نقاشی چیست ؟
نقاشی و تصویرسازی همواره نقشی کلیدی در تاریخ جهان داشتهاند. بسیاری از داستانها و اطلاعاتی که امروزه درباره انسانهای اولیه میدانیم، بر اساس مطالعات نقاشیهایی است که اطلاعات گذشته را در اختیار ما میگذارند.
هر دو این هنرها میتوانند به عنوان شکلی از هنر در نظر گرفته شوند، اما تفاوتهای گستردهای دارند.
– نقاشیها اثرات هنری مستقل هستند، در حالی که تصویرسازی ها متن نوشتاری یا یک داستان را به تصویر میکشد.
– هنرمندان نقاشی را برای خلق زیبایی ایجاد میکنند، در حالی که تصویرسازها برای انتقال پیام یا ایده ای خاص تلاش میکنند.
– نقاشیها از رسانهها و تکنیکهای مختلف استفاده میکنند، در حالی که تصویرسازها اغلب از ابزارها و سبکهای دیجیتال بهره میبرند.
نقاشی به عنوان یک اثر مستقل ایجاد میشود، در حالی که یک تصویرسازی به منظور به تصویر کشیدن یک پیام نوشتاری یا شفاهی مانند کتاب یا تبلیغات ایجاد میگردد.
نقاشیها انتزاعیتر و ذهنیتر هستند، در حالی که تصویرسازی ها واقعیتر و امروزی ترند.
نقاشی اغلب روی یک سطح فیزیکی اجرا میشود. این سطح فیزیکی که به طور عمومی برای نقاشی استفاده میشود، کانواست.
برای اعمال رنگها بر روی سطح فیزیکی، معمولاً از موارد نقاشی به عنوان تجهیزات اصلی استفاده میشود.
به طور خلاصه، تصویرسازی بازتاب افکار و متون است که برای چاپ در رسانههایی مانند مجلات، کتب، روزنامهها، انیمیشنها و کارتونها ایجاد میشوند.
نقاشی چیست؟
تاریخچه نقاشی به حدود ۴۰٬۰۰۰ سال پیش برمیگردد. نقاشیهای نئولیتیک که در غارها کشف شدهاند، به عنوان قدیمیترین آثار هنری جهان شناخته میشوند.
نقاشی سه خوک روی دیواره ی غار (رنگها باز طراحی شدند)
در غارهای اروپا و اندونزی، نقاشیهایی یافت شده که از مهمترین شواهد شیوه زندگی مردمان پیش از تاریخ هستند.
این باور وجود دارد که نقاشیهای غارها برای بیان یک واقعه و یا داستان ایجاد شدهاند.
نقاشی همواره بخشی از فرهنگ جهان بوده است و یکی از محبوبترین، ارزشمندترین و قدیمیترین هنرهایی است که تاکنون وجود داشته است.
در دنیای مدرن و فناورانه امروز، هنر به اشکال مختلفی مانند هنر دیجیتال و پاپ تغییر شکل داده است.
این هنرهای مدرن تا حدی جای نقاشی کلاسیک را گرفته اند. نقاشی ها اغلب با قلمهای مختلف اجرا میشوند، اما هنرمندان گاهی از ابزارهای مختلفی نظیر چاقو، اسفنج و حتی دست خود نیز استفاده میکنند.
نقاشیها به طور گسترده بر روی سطوح دوبعدی انجام میشوند تا افکار، احساسات و بیانیههای انسان را انتقال دهند. هنرمندان از اشکال و رنگهای مختلف برای به ارمغان آوردن عمق و حجم بیشتر در آثار خود استفاده میکنند.
با گذشت زمان، روشها و ابزارهای نقاشی نیز تغییر کردهاند و اشکال مختلفی از هنر نقاشی به وجود آمده است. به جای دیوارها، اکنون نقاشیها بر روی کاغذ، کانوس و سایر سطوح ساخته میشوند.
تصویرسازی چیست؟
از دورههای تاریخی گذشته، بشر از تصاویر برای روایت داستانها استفاده کرده است. نقاشیهای غاری در لاسکو فرانسه، حدود 15 هزار سال قبل از میلاد، اولین ثبتهای تصویرسازی را به خود اختصاص دادند.
این تصویرسازی داستانهای مهم را با توالی تصاویر یا نمادهای متوالی به تصویر میکشند. در تمدنهای باستان یونان و ایتالیا، هنر به عنوان ابزاری برای ادای احترام به خدایان، انسانیت و فرهنگها مورد استفاده قرار میگرفت.
تصاویر قهرمانان، جشنها، ادبیات و داستانهای اساطیر، بازیها و نمایشهای مراسم در ظروف قدیمی حک شده بودند.
تصویرسازی در قرون وسطی و رنسانس
در قرون وسطی، نقاشیهای روایی بر روی نسخههای خطی ظاهر شدند. اعتقاد مسیحی به قداست متون مذهبی باعث حفظ کتب مذهبی شد.
صومعهها به عنوان مرکز فعالیتهای فرهنگی و آموزشی عمل میکردند و استودیوهای کتابتخانه جهت نوشتن، کپی کردن و تذهیب کتب تأسیس شدند.
هنرمندان دوره رنسانس اقدام به ارائهی موسیقی، ادبیات، هنر و نشریات جدید کردند. اختراع چاپ مکانیکی منجر به تولید انبوه شد و هنر در دسترس بیشتر مردم قرار گرفت. با پیشرفت تکنولوژی چاپ، کم کم تصویرسازی نیز در بین مردم شناخته شد.
تصویر سازی در قرن نوزدهم
در اواخر قرن هجدهم با آغاز انقلاب صنعتی، تکنولوژی چاپ به سرعت پیشرفت کرد. Thomas Bewick استودیویی برای تولید تصویرسازی تجاری ایجاد کرد که برای اهداف مختلفی نظیر آثار کودک، مواد آموزشی و صفحات تاریخ طبیعی استفاده میشد.
تصویرسازی در این دوره با زندگی روزمره ترکیب شد.
این اتفاق منجر به افزایش محبوبیت تصویرسازی در سراسر جهان شد. با گذر زمان، تا قرن ۱۹، روشها و تجهیزات استفاده شده در ساخت تصویرسازی ها به شدت تکامل یافت.
از جمله موارد استفاده از تصویرسازی میتوان به تصویرسازی اطلاعاتی، تصویرسازی بازیها و کتب فانتزی، تصویرسازی رسانه، و تصویرسازی ادبی اشاره کرد.
Adobe Illustrator از جمله برنامههای اصلی می باشد که برای تصویرسازی به کار میروند.
تفاوت های اصلی بین تصویرسازی و نقاشی
– نقاشی هنری است که میتواند ارتباطی با یک موجودیت خارج از خود نداشته باشد، در حالی که تصویرگری عمدتاً برای توضیح متن یا یک ایده استفاده میشود.
– نقاشیها به طور گسترده بر روی دیوارها، کانوس و کاغذ انجام میشوند، در حالی که تصویرسازی عمدتاً در حوزههای تجاری مانند کمیکها، مجلات، کتب، و انیمیشنها انجام میشود.
– نقاشیها برای نمایش و به عنوان یک اثر صرفا هنری طراحی میشوند، در حالی که تصویرسازی برای انتشار در مجلات، کمیکها، و کتب طراحی میشود.
– ابزار اصلی مورد استفاده برای نقاشی رنگها یا هر ماده مایع دیگری می تواند باشد ، در حالی که در تصویرگری امروزه ابزار اصلی ابزارهای دیجیتال هستند.
– اولین نقاشی حداقل ۴۵٬۵۰۰ سال پیش انجام شد و اولین تصویرسازی در غاری در سال ۱۵٬۰۰۰ پیش از میلاد ایجاد شده است.
برداشت مردم درباره تصویرسازی میتواند در حد یک فروشنده طراحی یا گرافیک باشد. در چنین شرایطی، ارزشهای تصویرسازی ممکن است کاهش یابد، خصوصا اگر هنرمندان قیمتهای نهایی خود را نسبت به قیمتهای بازار خیلی ارزان قرار دهند.
از طرف دیگر، مردم به طور کلی ممکن است تصویرسازی را به عنوان ایدهای مرکزی برای نقاشی در نظر بگیرند؛ بنابراین، عجیب نیست که برخی از افراد فکر کنند تصویرسازی زیر مجموعه نقاشی باشد.
تفاوت دیگر بین یک تصویرسازی و یک نقاشی در روشهای کار و مخاطبان این دو نوع “هنر” قرار دارد.
تفاوت در روشهای کار شامل دورههای تکنیکی است که هنرمندان باید آنها را طی کنند.
زمانی که یک هنرمند یک تصویرسازی انجام میدهد، او با مشتریان و مدیران خلاق همکاری میکند. این دو گروه به هنرمند دستورالعملهایی در مورد چه چیزی باید تصویرسازی کند میدهند.
دستورالعملهای تصویرسازی معمولاً نیم صفحه ای یا یک صفحه هستند.
دستورالعملها شامل اهداف تصویرسازی و یا موارد استفاده مانند انیمیشن یا کلیپ های متفرقه و یا حتی برای یک طرح تبلیغاتی می تواند باشد.
دستورالعملهای تصویرسازی همچنین میتوانند شامل شخصیت مشتریان باشند. به عبارت دیگر، ممکن است ویژگیهای خاصی مانند گروههای سنی، جنسیت، تفاوتهای فرهنگی و سایر ویژگیها که یک تصویرساز باید به آن توجه کند، ذکر شود.
تفاوت در نوع مخاطب
هر هنرمندی که یک پروژه تصویرسازی انجام میدهد، خدمات خود را بر روی مشتریانی متمرکز میکند که با نوع شخصیت تصویرسازی وی تناسب دارند.
به عنوان مثال، یک تصویرسازی برای هر پروژه باید احساسات متفاوتی در تصویرسازیش جریان داشته باشد یعنی حس تصویرسازی برای یک محصول با حس تصویرسازی یک کتاب کودک خیلی متفاوت است.
پس از انجام پروژههای تصویرسازی، هنرمندان باید منتظر دورههای بازبینی شوند. هنرمندان معمولاً باید 2 تا 3 دوره بازبینی کوچک تا متوسط و یک دوره بازبینی اصلی را طی می کنند پیش از اینکه منتظر پرداخت شوند.
این سیستم بازبینی به این معنی است که یک تصویرساز بازخورد بیشتری نسبت به هنرمندان نقاش دریافت میکند.
پروژه نقاشی با روشهای کار تصویرسازی کار نمیکند. هیچکس جز خود نقاش برایش تصمیم نمیگیرد.
. بنابراین، همه چیز به خلاقیت خود نقاش بستگی دارد..
هر هنرمندی که پروژه نقاشی انجام میدهد، کارهایش را در یک مکان نمایشگاهی عرضه میکند، او نمیتواند “مشتریان” خود را “انتخاب” کند.
حداقل، به نظر نمیرسد که نیازی به شناخت شخصیت خریدار مانند هنگام انجام پروژههای تصویرسازی داشته باشند چرا که هر کس میتواند به اماکن نمایشگاه بیاید و کارهارا بپسندد و خرید کند.
پروژه های نقاشی هیچگاه توسز یک مشتری بازبینی نمیشود و بازخوردی از حیث اینکه بخواد اصلاحی روی نقاشی اش انجام بدهد دریافت نمیکند. پروژه های نقاشی بیشتر بازخوردهای هنری و اجتماعی دارند یعنی بازخوردهاشان صرفا نقد و تحلیل های فنی و هنری میباشد.
بنابراین، بازخوردی که هنرمندان نقاش از آن بهره میبرند، نسبت به همکاران تصویرساز خود مدت زمان طولانی تری زمان میبرد.
اما نقاشها بازخورد جامعتری نسبت به تصویرسازها دریافت میکنند. تصویرسازها بازخورد کوتاهی در مورد عناصر طراحی که باید بازنگری شوند، دریافت میکنند.
تفاوت در جنبههای داستانی و دکوراتیو
در تصویرسازی داستانگویی اهمیت دارد که تصاویر روایت کننده چه هستند آیا داستانی را روایت میکنند یا محصولی را توضیح می دهند؟
اما در نقاشی، اهمیت بیشتر به ارزشهای زیبایی شناسی داده میشود.
به طور کلی، در تصویرسازی، داستانی بودن اصل است، در حالی که در نقاشی، عناصر زیبایی مهمتر از داستانها هستند.
برای مثال، در پروژههای تصویرسازی، هنرمند با مشتریان و مدیران همکاری میکند و اطلاعاتی که مشتریان میخواهند نمایش دهند را دریافت میکند. این اطلاعات بهصورت خلاصه و با حداقل یک یا نیم صفحه ارائه میشود.
در حالی که در نقاشی، اصلیترین موضوع زیبایی است و داستان خاصی وجود ندارد.
در واقع، در زمینه تصویرسازی، هنرمندان نه تنها تصویر را ارائه میدهند، بلکه اطلاعات و داستان پشت هر عنصر اصلی تصویر نیز را توضیح میدهند.
به عنوان مثال، هنرمند باید توضیح دهد چرا رنگهای صورتی در لوگو غالب هستند و یا چرا شکلهای خاصی در اطراف لوگو وجود دارند و موارد مشابه.
این توضیحات حتی قبل از درخواست بازبینی اولیه میتوانند ارائه شوند و در برخی مواقع، هنرمندان ممکن است برای ارائه این توضیحات از پروندههای PowerPoint جداگانه استفاده کنند.
در نقاشی، داستان به اندازه زیبایی مهم نیست. حتی اگر هنرمندان نقاشی هایی بکشند که یک داستان یا ایده را توضیح بدهد، عناصر زیبایی مهمتر از داستانها هستند.
عناصر زیبایی بهویژه زمانی مهمتر میشوند که هنرمندان از تکنیکهای انتزاعی برای نقاشیهای خود استفاده میکنند.
اگر بخواهیم از قسمتهای داستانی در پروژههای نقاشی صحبت کنیم، این تنها به تم موضوع کل پروژه مرتبط خواهد بود.
شما میتوانید تفاوتهای مفاهیم حاکم بر آثار را در آثار نقاشی مختلف مشاهده کنید مثلا بین نقاشی های دوره رنسانس و آثار هومر از لحاظ مفهوم و تم کار تفاوت هایی وجود دارد :
این تفاوت در این است که پروژههای نقاشی در دوره رنسانس بر ترسیم افراد و نشان دادن روحیات فردی تاکید دارد.
در نقاشیهای هومر که در قرن 18 انجام شد، تأکید بر آب و زندگی دریا میشود.
در هر دو مثال، داستانهای بسیار کمی در تصاویر وجود دارد. با این حال، هنرمندان نقاشی به دنبال عنصر زیبایی هستند.
نقاشی دوره رنسانس سال 1333 میلادی اثری از سیمون مارتینی
نقاشی از وینسلو هومر
تفاوت در مردم و تاریخچههای پشت پروژههای تصویرسازی و نقاشی
به طور کلی، پروژههای نقاشی تاریخچههای طولانیتری نسبت به پروژههای تصویرسازی دارند.
بعضی افراد بر این باورند که تاریخچه تصویرسازی هنگامی آغاز شد که پادشاهان و پاپها ناپدید شدند.
پادشاهان و پاپها از دو عضو طبقه بالا در جوامع دورانهای باستانی هستند که طرفداری پروژه های نقاشی بودند.
بعد از از بین رفتن قدرت حاکمیت و مالی این دو گروه ، مردم شروع به درک اهمیت تصویرسازی کردند.
با این حال، برخی هنرمندان تصمیم گرفتند که به نقاشیهای قدیمی تر وفادار بمانند.
و در آخر
اگرچه تفاوتهایی بین یک تصویرسازی و یک نقاشی وجود دارد، حالا وقت آن است که تصمیم بگیریم کدام یک برای ما بهتر است. بازار کار در تصویر سازی گستره ی بیشتری دارد و تجاری تر است ولی پرداخت کمتری بابت هر کار تصویرسازی صورت میگیرد بر خلاف نقاشی که گستره ی کمتری دارد ولی پرداختهایی به مراتب بالاتری برایش در نظر گرفته میشود.
خییلیییی قشنگ بود
اشاره شده بود که سلیقه دیگران در نظر نقاشها اهمیت ندارد شما یه سر به گالری ها بزنید موتجه میشید که همه چیز دست گالریدارهاست حتی سلقیه نقاشها
نقاشی غارا چقد شگفت انگیز بود
در اصل خيلي باهم تفاوت ندارند
جالب بود در واقع نقاشی اصل است