کلود مونه که بود ؟ [ تحلیل نقاشی های مونه ]

کلود مونه (Claude Monet) یک نقاش برجسته و رهبر جنبش تاثیرگذار امپرسیونیسم بود. نام این جنبش هنری برگرفته از اثر مشهور او، “Impression, Sunrise” (طلوع آفتاب) است. مونه با شخصیت کاریزماتیک و استعداد ذاتی اش، هنرمندان هم‌ فکری را گرد هم آورد که شیفته‌ی ثبت لحظات گذرا و جادوی نور و فضا بودند.

کلود مونه طلایه دار امپرسیونیست

علاقه‌ ی او به نقاشی در فضای باز و ثبت نور طبیعی، بعدها در مجموعه آثار مشهور او به اوج رسید.

در این مجموعه‌ها، مونه یک سوژه ثابت را در زمان‌های مختلف روز و با شرایط نوری گوناگون به تصویر می‌کشید؛ گویی با هر اثر، سفری در گذر زمان و نور را به تماشاگر هدیه می‌داد.

استادی در به ‌کارگیری رنگ و نور، ویژگی بارز آثار مونه است. او با مهارت کم ‌نظیری نور و فضا را بر بوم نقاشی خلق می‌کرد.

 آثار بعدی او با درجات قابل توجهی از انتزاع همراه بود که همین امر، او را به یکی از پیشگامان مورد احترام نسل‌های بعدی نقاشان سبک انتزاعی تبدیل کرد.

تاثیرگذاری مونه فراتر از دستاوردهای شخصی‌اش بود. او رهبری الهام‌ بخش هنرمندان امپرسیونیست را برعهده داشت و نقاشان شاخصی مانند پیر-آگوست رنوآر، آلفرد سیسلی، ادوار مانه و کامی پیسارو را به همکاری با یکدیگر تشویق کرد.

همچنین او نقش مهمی در تاسیس نمایشگاهی داشت که آثار این گروه پیشگام را بین سال‌های ۱۸۷۴ تا ۱۸۸۶ به نمایش گذاشت.

کودکی مونه

اسکار کلود مونه در پاریس متولد شد و در پنج سالگی به لو آور، شهر ساحلی در شمال فرانسه، نقل مکان کرد.

 پدرش خواربارفروشی موفق بود که بعدها به کار حمل و نقل روی آورد.

 مادر مونه در 15 سالگی او درگذشت. اقیانوس و ساحل صخره‌ای شمال فرانسه تأثیر عمیقی بر او در سنین پایین گذاشت او اغلب برای پیاده ‌روی در امتداد صخره‌ها و سواحل از مدرسه فرار می‌کرد.

در جوانی در کالج لو آور تحت آموزش شاگرد سابق ژاک-لویی دیوید، نقاش مشهور نئوکلاسیک، قرار گرفت.

مونه از سنین پایین خلاق و مبتکر بود و در اوقات فراغت کاریکاتور می‌کشید و هر کدام را به قیمت 20 فرانک می‌فروخت. با تکیه بر استعداد ذاتی خود در هنر، توانست از فروش آثارش پول قابل توجهی جمع کند.

آموزشهای  اولیه

سال 1856 نقطه عطفی در زندگی مونه بود، زمانی که با اوژن بودن، نقاش منظره‌ساز مشهور به خاطر نقاشی‌های شهرهای ساحلی شمال فرانسه، دوست شد.

بودن او را تشویق کرد که در فضای باز نقاشی کند .

تکنیک پلن ایر (نقاشی در فضای باز) فهم مونه را در مورد خلق هنر دگرگون کرد: “انگار پرده‌ای از جلوی چشمانم برداشته شد؛ فهمیدم. فهمیدم نقاشی چه می‌تواند باشد.”

با وجود رد شدن برای بورسیه تحصیلی، مونه در سال 1859 با کمک خانواده‌ اش برای تحصیل به پاریس نقل مکان کرد. با این حال، به جای انتخاب مسیر شغلی مرسوم نقاش سالن با ثبت نام در مدرسه ملی هنرهای زیبا، به آکادمی سویس آوانگاردتر رفت و در آنجا با کامی پیسارو، نقاش همکارش، آشنا شد.

نقاشی در سرزمین خورشید: الجزایر و بیداری هنری

سال 1861 بود که کلود مونه، نقاش جوان و جویای نام، راهی سفری اجباری به سرزمین خورشید، الجزایر، شد.

 خدمت سربازی در این سرزمین کهن، نه تنها وظیفه‌ای ملی بود، بلکه دریچه ‌ای نو به سوی دنیایی از رنگ‌ها و نور برایش گشود.

مناظر بدیع و فرهنگ غنی شمال آفریقا، روح خلاق مونه را تحت تاثیر قرار داد و بذرهای تحول در نگاه هنری او را کاشت.

بازگشت به پاریس و طغیان علیه سنت

پس از پایان خدمت سربازی، مونه به پاریس، پایتخت هنر و فرهنگ، بازگشت. اما شور و اشتیاق او در قفس محدودیت‌های آکادمیک خفه می‌شد. او به دنبال آزادی بیان و تجربه اصیل نقاشی در طبیعت بود.

 مونه با الهام از اساتید پیشرو و هم‌قطاران جوان خود، از جمله رنوار، سیسلی و بازیل، پرچم طغیان علیه سنت را برافراشت.

زنان در باغ: شاهکاری جنجالی

در سال 1866، مونه با خلق اثر عظیم “زنان در باغ” گامی جسورانه در مسیر نوآوری برداشت.

این تابلوی پرشور، سرشار از رنگ‌ها و نورهای طبیعی، بازتابی از ایده‌ها و تجربیات نوین او بود.

با وجود تحسین برخی منتقدان، “زنان در باغ” در سالن رسمی پاریس با انتقادات تند روبرو شد و مونه را به عنوان نقاش “غیرمتعارف” و “شورشی” معرفی کرد.

 اما این سرآغاز مسیری پرفراز و نشیب در دنیای هنر بود.

فرار از جنگ و تولد امپرسیونیسم

در سال 1870، تاریکی جنگ بار دیگر بر سر فرانسه سایه افکند.

مونه که از قید وبندهای آکادمیک و فضای بسته پاریس رنج می‌برد، به لندن پناه برد. در این شهر مه آلود، با پل دوراند-روئل، حامی ثروتمند هنر، ملاقات کرد و دریچه ‌ای نو به سوی بازار جهانی نقاشی گشوده شد.

بازگشت به فرانسه پس از جنگ، مصادف با دوران شکوفایی مونه و هم‌قطارانش بود.

 در سال 1874، نخستین نمایشگاه امپرسیونیست‌ها در استودیوی نادار برگزار شد و نام این جنبش هنری نوظهور بر تارک تاریخ هنر نقش بست.

مونه، به عنوان پیشگام این مکتب، با نقاشی‌های بدیع خود از مناظر و لحظات گذرا، مفهوم زمان و نور را در هنر دگرگون ساخت.

ژیورنی: بهشت گمشده مونه

در سال 1883، کلود مونه به دنبال مکانی آرام برای خلق آثار هنری خود بود.

سرانجام، در روستای ژیورنی، بهشتی زمینی را یافت.

او با شور و اشتیاق، باغی رویایی آفرید و با الهام از آن، مجموعه‌ای شاهکار خلق کرد که مشهورترین آنها، نقاشی‌های “نیلوفرهای آبی” است.

 در ژیورنی، مونه به اوج پختگی هنری خود رسید و آثارش به اوج زیبایی و ظرافت خود نائل آمدند.

میراثی جاودانه: کلود مونه، نقاش نور و طبیعت

کلود مونه، با زندگی پرفراز و نشیب خود، دنیای هنر را متحول کرد.

 او با جسارت و خلاقیت خود، قفس سنت را شکست و دریچه‌ای نو به سوی درک عمیق‌تر از طبیعت و زیبایی گشود.

نقاشی‌های مونه، سرشار از نور، رنگ و حرکت، همچون پنجره‌ ای به سوی دنیایی بدیع و شاعرانه، تا ابد در تاریخ هنر جاودانه خواهند ماند.

زندگی خصوصی مونه

در حالی که کلود مونه از طبقه متوسط جامعه بود، علاقه او به تجملات باعث شد بخش زیادی از عمرش را با درجات مختلفی از فقر و بدهی سپری کند.

 تابلوهای او در ابتدا درآمد مناسبی نداشتند و او اغلب مجبور بود از دوستانش قرض بگیرد.

 بعد از دریافت چند سفارش در طول دهه 1870، مونه برای مدتی از موفقیت مالی نسبی برخوردار شد، اما تا انتهای آن دهه باز هم با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کرد.

در سال 1877، خانواده مونه به همراه آلیس هوشده و شش فرزند او در شهر وتویل  زندگی می‌کردند.

 خانواده هوشده دوستان و حامیان پرشور آثار مونه بودند، اما با ورشکستگی کسب و کار همسر آلیس، او خانواده‌اش را رها کرد.

 بدین ترتیب، مونه مجبور شد خانه ‌ای ارزان‌ تر برای این خانواده بزرگ پیدا کند.

کمی بعد در سال 1878، کامی همسر مونه فرزند دومشان میشل را به دنیا آورد. اما با مرگ کامی حدود یک سال و نیم بعد، تغییری در آثار مونه پدیدار شد و او بیشتر بر گذر زمان و تأثیرگذاری فضا و شخصیت بر موضوع آثارش تمرکز کرد.

 آلیس به زندگی با مونه ادامه داد و در سال 1892 (پس از درگذشت ارنست هوشده) همسر دوم او شد.

در سال 1883، مونه به دنبال خانه‌ ای برای آلیس و هشت فرزندشان (از هر دو خانواده) بود.

 او در نهایت به خانه‌ای با باغچه در شهر آرام ژیورنی Giverny با تنها 300 سکنه رسید.

مونه عاشق این خانه و باغچه شد و توانست آن را اجاره کند و بعدا در سال 1890 خریداری کرده و به میزان قابل توجهی آنجا را گسترش دهد.

این ملک در ژیورنی الهام بخش اصلی مونه در سه دهه پایانی عمرش بود.

او یک باغ ژاپنی برای تفکر و آرامش ایجاد کرد و برکه ‌ای پر از نیلوفر آبی با یک پل قوسی ساخت.

جمله معروف او در این باره است: “باغ من زیباترین شاهکار من است. من همیشه با عشق در باغچه‌ام کار می‌کنم. چیزی که بیش از هر چیز به آن نیاز دارم گل است. همیشه. قلب من برای همیشه در ژیورنی می ماند، اصلا شاید به خاطر گل‌ها بود که نقاش شدم.”

در ژیورنی بود که مونه به نهایت موفقیت خود رسید.

تابلوهای او در ایالات متحده، انگلستان و به صورت محلی شروع به فروش کردند. او به یک “آقا” تبدیل شد که کارکنان زیادی را در خانه ‌اش استخدام کرد، از جمله شش باغبان که از باغ و برکه محبوبش مراقبت می‌کردند.

مونه در آثارش کمتر به مدرنیته و بیشتر به فضا و محیط اطراف اهمیت می‌داد. مجموعه “کومه علف خشک ” که در زمان‌های مختلف روز نقاشی شده بود، با به نمایش درآمدن در گالری Durand-Ruel مورد تحسین منتقدان، خریداران و مردم قرار گرفت.

سپس او به سراغ کلیسای جامع روان رفت و مطالعات مشابهی را در مورد تأثیر تغییر حالات روحی، نور و فضا بر نمای آن در زمان‌های مختلف روز انجام داد.

نتیجه این مطالعات ده‌ها بوم نقاشی با رنگ‌های درخشان و کمی اغراق ‌آمیز بود که مجموعه‌ ای بصری از ادراکات انباشته شده را تشکیل می‌داد.

کلود مونه: تنهایی، تراژدی و تولد دوباره هنری

در نهایت، مونه ترجیح می‌داد به جای شرکت در جدال‌های نظری و انتقادی صحنه هنری و فرهنگی پاریس، به تنهایی در طبیعت باشد و نقاشی‌هایش را خلق کند.

 او در طول دهه‌های 1880 و 1890 به مکان‌هایی مانند لندن، ونیز، نروژ و سراسر فرانسه سفر کرد، اما در سال 1908 برای گذراندن باقی عمرش در Giverny ساکن شد.

سال 1911 شاهد مرگ همسر دومش آلیس و به دنبال آن درگذشت پسرش ژان بود.

مونه که از این مرگ‌ها، خشم جنگ جهانی اول و حتی آب مرواریدی که در یکی از چشمانش شکل گرفته بود خرد شده بود، عملاً نقاشی را کنار گذاشت.

در آن زمان، سیاستمدار فرانسوی ژرژ کلمنسو که اتفاقاً دوست مونه هم بود، از او خواست تا اثری هنری خلق کند که کشور را از تاریکی جنگ بزرگ بیرون بکشد.

مونه در ابتدا گفت که خیلی پیر است و توان انجام این کار را ندارد، اما در نهایت کلمنسو با تشویق او به خلق یک اثر هنری باشکوه – آنچه مونه آن را “یک دکور بزرگ” می‌نامید – او را از غم و اندوه بیرون کشید.

 به همین منظور، استودیوی جدیدی با دیوار شیشه ‌ای رو به باغ ساخته شد و مونه با وجود آب مروارید (که یکی از آن‌ها را جراحی کرده بود)، توانست یک سه پایه قابل حمل را در مکان‌های مختلف داخل استودیو حرکت دهد تا نور و دیدگاه دائماً در حال تغییر نیلوفرهای آبی ‌اش را ثبت کند.

 او تا پایان عمر به کار روی نقاشی‌های آبی خود ادامه داد.

سرانجام موزه اورانژری با دو سالن بیضی شکل ساخته شد تا محل نگهداری نیلوفرهای آبی مونه باشد.

 ترکیب کلی بوم‌های نقاشی و اتاق‌های طراحی شده به بازدید کننده این حس را القا می‌کرد که گویی در میان آب و احاطه شده توسط شاخ و برگ قرار دارد.

 چیدمان نهایی مورد علاقه بسیاری از منتقدان قرار گرفت و مشهورترین توصیف آن را “کلیسای سیستین امپرسیونیسم” توسط نویسنده و هنرمند سورئالیست آندره ماسون عنوان کردند.

میراث کلود مونه

عمر طولانی فوق العاده و آثار هنری گسترده مونه با عظمت محبوبیت معاصر او همخوانی دارد.

 امپرسیونیسم، که او ستونی از آن است، همچنان یکی از محبوب ترین جنبش‌های هنری است.

بدیهی است، نقاشی‌های مونه در حراج‌ها با قیمت‌های بالایی به فروش می‌رسند و برخی از آن‌ها بی‌قیمت محسوب می‌شوند، در واقع، آثار کلود مونه در تمام موزه‌های مهم جهان وجود دارد.

اگرچه آثار او اکنون در ردیف آثار کلاسیک قرار گرفته‌اند، اما سال‌های متمادی پس از مرگ مونه، او تنها در حلقه‌های خاصی از دوستداران هنر شناخته می‌شد. احیای عظیم آثار او در نیویورک توسط اکسپرسیونیسم انتزاعی رخ داد.

هنرمندانی مانند مارک روتکو و جکسون پولاک و منتقدانی مانند کلمنت گرینبرگ چیزهای زیادی از بوم‌های بزرگ مونه و ترکیب‌های نیمه انتزاعی و فراگیر آموختند.

 پاپ آرتیست ها نیز در آثاری مانند پرتره‌های تکراری اندی وارهول از اثر “کومه علف های خشک” کلود مونه الهام گرفتند و به طور مشابه، بسیاری از هنرمندان مینیمالیست از همین تکنیک در نمایش سریالی اشیاء استفاده کردند.

در واقع، امپرسیونیسم و مونه اکنون به عنوان اساس تمام هنر مدرن و معاصر شناخته می‌شوند و بنابراین تقریباً برای هر بررسی تاریخی ضروری هستند.

بررسی آثار کلود مونه

کلود مونه و نور واقعی در “زنان در باغ”

 Woman in the Garden

در “زنان در باغ”، کلود مونه از نامزدش کامی به عنوان تنها مدل خود استفاده کرد.

این نقاشی در شهر ویل داوره و با ابعاد بزرگ (حدود ۲۵۰ در ۲۰۵ سانتی‌متر) کشیده شده است.

نکته‌ی جالب این است که مونه به جای اینکه روی جزئیات مدل یا لباس او تمرکز کند، می‌خواست نور واقعی فضای باز را به تصویر بکشد.

نقاشی پر از جزئیات نور طبیعی است، از لکه‌های نور خورشید که از میان برگ‌ها می‌گذرد تا سایه‌های ظریف و رنگ گرمی که از آستین کامی دیده می‌شود.

این اثر یکی از اولین نقاشی‌های امپرسیونیستی مونه به شمار می‌رود.

 نکته‌ی جالب دیگر این است که دوست مونه، فردریک بازیل، برای کمک به او در پرداخت بدهی‌هایش، این نقاشی را خرید.

پل وست‌مینستر، شاهکاری مه آلود از مونه (۱۸۷۱)

 Westminster Bridge

در سال ۱۸۷۱، کلود مونه به همراه خانواده‌اش برای فرار از جنگ به لندن پناه برد.

 این دوران پناهندگی برای او بسیار پربار بود و یکی از درخشان‌ترین آثارش به نام «پل وست‌مینستر» (یا «تیمز در پایین‌دست وست‌مینستر») را در همین زمان خلق کرد.

 این نقاشی، نمونه‌ای عالی از سبک امپرسیونیسم مونه به شمار می‌رود.

با وجودِ ظاهری ساده، «پل وست‌مینستر» ترکیبی از عناصر متعادل است.

خط افقی خودِ پل، تکیه ‌گاهی محکم به اثر می‌بخشد، در حالی که قایق‌های شناور روی آب، حسِ حرکت را القا می‌کنند. عمودی بودن اسکله و نردبان در پیش‌زمینه، به قاب ‌بندی صحنه و ایجاد عمق کمک می‌کند.

ویژگی بارز «پل وست ‌مینستر» مه غلیظی است که بر فراز صحنه سایه افکنده.

 این مه با ترکیبی دلنشین از رنگ‌های بنفش، طلایی، صورتی و سبز، فضایی رویایی و مرموز خلق کرده است.

ساختمان‌های دوردست، به شکل سایه‌ های محو درآمده‌اند و جزئیات‌ شان در پشت پرده‌ی مه پنهان شده است.

خیابان کاپوشین‌های پاریس: جنب و جوش با ضربات قلم ‌مو (۱۸۷۳)

boulevard des capucines

تصور کنید در سال ۱۸۷۳ هستید و از پنجره‌ی استودیوی دوست عکاس کلود مونه، فلیکس نادار، به خیابان کاپوشین‌های شلوغ پاریس نگاه می‌کنید.

 این دقیقاً همان چیزی است که کلود مونه در این نقاشی به تصویر کشیده است.

مونه به جای اینکه تک تک عابران و جزئیات لباس‌هایشان را نقاشی کند، از ضربات کوتاه و سریع قلم مو برای القای حسّ کلی حرکت و انرژی در خیابان استفاده کرده است.

شاید چهره‌ها و لباس‌ها کمی محو به نظر برسند، اما همین باعث می‌شود که هیجان و پویایی خیابان بیشتر به چشم بیاید.

منتقدی به نام لِروا از این سبک خوشش نیامد و این جمعیت را به «لیسیدن‌های سیاه زبان» تشبیه کرد!

اما مونه به دنبال همین بود، او می‌خواست با رنگ‌ها و ضربات قلم‌مو، برداشت خودش از جنب و جوش خیابان را به شما منتقل کند.

جالب اینجاست که این نقاشی در اولین نمایشگاه امپرسیونیسم که در همان استودیوی نادار برگزار شد، به نمایش درآمد.

مشخصات:

  • سال: ۱۸۷۳
  • سبک: امپرسیونیسم
  • محل نقاشی: استودیوی فلیکس نادار، پاریس (با نمای رو به میدان اپرا)
  • مواد: رنگ روغن روی بوم
  • مکان نگهداری: موزه نلسون-اتکینز، کانزاس‌سیتی، آمریکا

کلود مونه و بانوی چتر به دست (۱۸۷۵)

Woman with a Parasol

نقاشی «بانوی چتر به دست» اثر کلود مونه، یکی از محبوب ‌ترین آثار او در زمینهٔ پرتره به شمار می‌رود.

در این اثر، چتر آفتابی، که المانی کلیدی در بسیاری از کارهای مونه است، به شکلی برجسته ای به چشم می‌خورد.

حضور چتر در نقاشی‌های مونه، دلایل مختلفی دارد.

در درجه‌ی اول، بسیاری از زنان در زمان نقاشی‌های plein air (نقاشی در فضای باز) از چتر برای محافظت از پوست و چشمان خود در برابر نور آفتاب استفاده می‌کردند.

اما این وسیله در عین حال، تضاد زیبایی از نور و سایه را بر روی صورت و لباسِ مدل ایجاد می‌کند و به نوعی، جهت منبع نور واقعی را نشان می‌دهد.

ویژگی منحصر به فرد این اثر، انتخاب زاویه‌ ی خاص مونه است.

برخلاف اکثر هنرمندان که از قرار دادن سوژه در جهت مخالف نور برای حفظ جزئیات اجتناب می‌کنند، کلود مونه مدل خود را رو به نور قرار داده است.

این کار باعث می‌شود تا جزئیات صورت مدل در سایه محو شود؛ اما هدف اصلی مونه، ثبت نور و درخشش آن در صحنه است و او در این زمینه بی‌نظیر عمل کرده است..

مشخصات:

  • سال: ۱۸۷۵
  • سبک: امپرسیونیسم
  • مدل: همسر مونه، کامی، و پسرشان ژان
  • مواد: رنگ روغن روی بوم
  • مکان نگهداری: نگارخانه‌ی ملی هنر، واشنگتن دی.سی.

خیابان مونتورگوی پاریس: جشن ۳۰ ژوئن ۱۸۷۸

Rue Montorgueil

نقاشی «خیابان مونتورگو پاریس» اثر کلود مونه، تصویری از جشن‌های روز ۳۰ ژوئن ۱۸۷۸ را در این خیابان به نمایش می‌گذارد.

اما نکته‌ی جالب درباره‌ی این اثر، ارتباط آن با بینایی و علمِ نورشناسی است.

برخی مورخان و دانشمندان بر این باورند که مونه در زمینه‌ی بینایی و نورشناسی، به کشفیات مهمی دست یافته است.

 پروفسور ایان آرونسون معتقد است که مونه از توانایی‌های بصری فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده و می‌توانسته چیزهایی را ببیند که از چشم اکثر مردم پنهان می‌ماند.

به عنوان مثال، در این نقاشی، پرچم‌ها به صورت کاملاً محو و نامشخص نقاشی شده‌اند.

اما با نگاه کردن به جمعیت در پایین اثر، به نظر می‌رسد پرچم‌ها در دیدِ جانبی (دید محیطی) در حال اهتزاز هستند. (البته بهتر است این اثر را به صورتِ اصل و نه یک نسخه ‌ی چاپی ببینید تا این موضوع را بهتر درک کنید.)

این نمونه نشان می‌دهد که مونه به نظر می‌رسد به برخی ویژگی‌های خاصِ بینایی و جلوه‌های مرتبط با آن در نقاشی دست یافته است، ویژگی‌هایی که تا سال‌ها پس از مرگ او، از نظر علمی به اثبات نرسیدند.

مشخصات:

  • سال: ۱۸۷۸
  • سبک: امپرسیونیسم
  • موضوع: جشن‌های روز ۳۰ ژوئن ۱۸۷۸ در خیابان مون‌تورگوی پاریس
  • مواد: رنگ روغن روی بوم
  • مکان نگهداری: موزهء دورسِی، پاریس

“کلیسای جامع روان: نمای غروب” (۱۸۹۴)

Rouen Cathedral

مجموعه‌ی «کلیسای جامع روان» اثر کلود مونه، یکی از مشهورترین آثار او به شمار می‌رود.

 مونه در این مجموعه، نمای کلیسای جامع را در زمان‌های مختلف روز نقاشی کرد تا تأثیر نور زمستانی را در طول ساعات مختلف به تصویر بکشد.

در این اثر خاص، با عنوان «نمای غروب»، رنگ‌های نارنجی سوخته و آبی بر بوم غالب هستند و تنها بخش کوچکی از آسمان در بالای اثر دیده می‌شود.

ضربات قلم‌ مو روی سطح گوتیک بنا لایه لایه شده و با نور و جوّ حاکم بر سنگ‌ها و جزئیات حکاکی‌شده‌ ی آن‌ها بازی می‌کند.

مونه در سال ۱۸۹۵، بیست تابلوی دیگر از مجموعه «کلیسای جامع» را در گالری دوران روئل به نمایش گذاشت.

 این آثار با واکنش‌های متفاوتی از سوی مخاطبان روبرو شدند. برخی با نوآوری‌های هنری، علمی و شاعرانه‌ی مونه به سختی کنار می‌آمدند، در حالی که برخی دیگر حامی این نوآوری‌ها بودند.

همان‌طور که مادالنا دابروفسکی، مورخ هنری، می‌نویسد: «محل [کلیسای جامع] تنها یک نقطه‌ ی مرجع است و با نور، رنگ و دیدگاه خاص مونه، متحول و تحت تأثیر قرار می‌گیرد.»

ایجاد مجموعه آثار هنری یا خلق هر نوع اثر هنری با تغییرات ظریف بین اجزای آن، از گذشته تا به امروز، یکی از روش‌های رایج در هنر مدرن بوده است.

هنرمندان مختلفی از اندی وارهول تا هنرمندان مینیمالیست و مفهومی از این روش استفاده کرده‌اند.

این رویکرد نه تنها به هنرمندان اجازه می‌دهد تا تفاوت‌های ظریف بین سوژه‌ها را بررسی کنند، بلکه برخی هنرمندان نیز به طور مستقیم به مونه و مجموعه آثارش در کارهای سریالی خود ارجاع می‌دهند.

مشخصات:

  • سال: ۱۸۹۴
  • سبک: امپرسیونیسم
  • موضوع: نمای غروب کلیسای جامع روان، فرانسه
  • مواد: رنگ روغن روی بوم
  • مکان نگهداری: موزه هنرهای زیبا، بوستون

“نیلوفرهای آبی”(۱۹۱۵-۱۹۲۶)

water lilies

مجموعه‌ی “نیلوفرهای آبی” اثر کلود مونه، شاهکاری است که حاصل سال‌ها عشق او به مناظر آبی است.

 مونه کار روی این مجموعه را در اواخر دهه‌ی ۱۸۹۰ آغاز کرد و تا زمان مرگش در ۳۰ سال بعد، به خلق این اثر زیبا ادامه داد.

نام این مجموعه، “Nymphéas” برگرفته از کلمه‌ی یونانی “numphé” به معنای “حوری” است.

 افسانه‌های یونانی می‌گویند این گل‌های زیبا از یک حوری عاشقِ هراکلس به وجود آمده‌اند. جالب است بدانید که “Nymphéas” همچنین نام علمیِ “نیلوفر آبی” هم هست.

مونه برای خلق این مجموعه‌ی بی ‌نظیر، از باغ شخصی ‌اش در ژیورنی الهام گرفت.

 او با نگاه کردن به گل‌های نیلوفر آبی، آسمان و آب، ده‌ها نقاشی در استودیوی خودش کشید.

مشهورترین بخش این مجموعه، هشت تابلوی بزرگ از “نیلوفرهای آبی” است که در دو اتاق بیضی‌شکل در موزه‌ی L’Orangerie پاریس به نمایش گذاشته شده است.

خودِ مونه درباره‌ی هدف از خلق این اثر گفته است: «فضایی دایره‌ای را تصور کنید که دیوارهایش کاملاً با تصویری از آب و این گل‌های زیبا پوشیده شده است. دیوارهایی شفاف، گاهی سبز و گاهی با رگه‌هایی از ارغوانی. سکوت و آرامش آب، بازتاب ‌دهنده‌ی شکوفه‌های نیلوفر. رنگ‌ها ملایم و با سایه ‌روشن‌های دلنشین، به لطافت یک رؤیا.»

مجموعه‌ ی نهاییِ “نیلوفرهای آبی” یکی از درخشان ‌ترین دستاوردهای مونه، امپرسیونیسم و حتی هنر قرن بیستم به شمار می‌رود.

نورپردازی و چیدمان آثار در موزه به گونه ‌ای است که تجربه ‌ی شما را در کنار این شاهکارها به حداکثر می‌رساند و همان‌طور که مونه گفته بود، “توهمی از یک کل بی‌انتها، موجی بدون افق و ساحل” را برای شما به ارمغان می‌آورد.

“نیلوفرهای آبی” نه تنها بر بسیاری از هنرمندان تأثیر گذاشت، بلکه ترکیب ‌بندی خاص این مجموعه، الهام‌بخش بسیاری از هنرمندان اکسپرسیونیسم انتزاعی، به‌ویژه آثارِ مقیاس بزرگِ مکتب نیویورک، بود.

مشخصات:

  • سال خلق مجموعه: ۱۹۱۵-۱۹۲۶
  • سبک: امپرسیونیسم
  • موضوع: باغ Giverny، گل‌های نیلوفر آبی، آسمان و آب
  • مواد: رنگ روغن روی بوم
  • مکان نگهداری: موزه‌ی L’Orangerie، پاریس

منبع : +

1 پاسخ

ارسال دیدگاه برای %s