تعادل و سازگاری بصری در طراحی نقش مهمی ایفا میکنند. برای افرادی که در زمینه طراحی تجربه کافی ندارند، این مسائل ابتدا ممکن است چالشبرانگیز باشند.اما به همین دلیل طراحان از ابزارهای بصری برای تمرین نگاه و تواناییهای خود بهره میبرند .نسبت طلایی یکی از این ابزارهاست.
اما نسبت طلایی چیست؟
در این مقاله، ما در مورد نسبت طلایی و چگونگی استفاده از آن در طراحی صحبت خواهیم کرد.
ما به ریاضیات، تاریخ، و اشتباههای شایعی که در این زمینه وجود دارد، خواهیم پرداخت.
با پایان این مقاله، شما خواهید فهمید که چرا نسبت طلایی مهم است و چگونه میتواند به شما در طراحی تصاویر جذاب کمک کند.
این همه مربوط به درک است. حالا بیایید و به تفصیل در مورد این موضوع بپردازیم
چیزی به نام نسبت طلایی، که به نام نسبت الهی نیز اشاره میشود، اصطلاحی است که معمولاً در وبلاگهای طراحی، کتب هنری، ژورنالهای تاریخی، برنامههای تلویزیونی درباره رازهای کیهان و ویدئوهایی در مورد جادوی ریاضی در طبیعت ذکر میشود.
در طول زمان، نسبت طلایی شهرتی را کسب کرده است که هم برای مردم جذاب است و هم گیج کننده!
نسبت طلایی همزمان یک معجزه ریاضی و یک اسطوره طراحی میباشد.
نسبت طلایی بدون شک یک تکنیک ریاضی نابهنجار زیبا که میتواند به طراحان در ایجاد پروژههایی با توازن بصری کمک کند.
اما این قاعده شرط کافی برای یک طراحی زیبا نیست.
نسبت طلایی و جادوی هندسی آن، مانند هر ابزار دیگری است که به طراحان کمک میکند پیام بصری خود را تکمیل کنند.
چالش نسبت طلایی
هنگام جستجوی آنلاین در مورد نسبت طلایی، شما با تصاویر فراوانی از معبد پارتنون و نقاشی مونالیزا با نسبت طلایی یا مستطیل طلایی در آنها مواجه میشوید.
همچنین عکسهایی از صدفها و توفانها و تصاویر انسان ویترووین لئوناردو داوینچی، شام آخر سالوادور دالی و شاید حتی نقشههای ساختمانهای لوکوربوزیه را مشاهده میکنید.
چه طراح حرفه ای باشید و چه غیر حرفه ای، بهتر است کمی بیشتر درمورد نسبت طلایی تحقیق کنید چون قطعا نسبت طلایی بخش های قابل بررسی زیادی دارد.
به عنوان مثال، ما میدانیم که ارزش نسبت طلایی توسط حرف یونانی “فای” Φ نمایان میشود.
اما این که یونانیها این ابتکار را رقم زده باشند، خیلی قابل اتکا نیست.
در واقع، مرتبط تا دهه 1900 میلادی، حرف “فی” به طور رسمی به نسبت طلایی نسبت داده نشده بود.
اصطلاح “نسبت طلایی” توسط ریاضیدان مارتین اوم در دهه 1800 میلادی ابداع شد، اما پیش از آن به عنوان “نسبت الهی” توسط لوکا پاچیولی و لئوناردو داوینچی نامگذاری میشد.
قدیمی ترین اشاره به این عدد را در تاریخ یونان میتوان در کتابی از اقلیدس در الکساندریه یافت که در آن به عنوان “نسبت حدی و میانگین” اشاره کرده است.
اگرچه درست است که یونانیها تمایل قویای به ریاضیات و هندسه داشتند و محاسبات ریاضی را در هنر و معماری خود به کار میبردند، اما ایده که همه چیز را بر اساس نسبت طلایی طراحی کردهاند، به خصوص در مورد پارتنون، احتمالاً فقط یک اسطوره باشد.
همه چیز در مورد درک زیبایی است
اهمیت نسبت طلایی و ارتباط آن با هنر، معماری و طراحی به تمایز زیبایی و ظرافت مربوط میشود.
از نظر روانشناختی، مغز انسان تصاویری را که شامل نسبتهای طلایی هستند به عنوان تصاویری جذابتر در نظر میگیرد تا تصاویری که این نسبتها را رعایت نکرده اند
این یک نظریه است که به طور کامل نمیتواند اثبات شود، اما در زمینه اینکه مغز ما به ما میگوید برخی تصاویر در مقابل تصاویر دیگر جذاب ترند، بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است.
اعتقاد به این است که نسبت طلایی دارای قدرت جادویی است که به چیزها جذابیت ذاتی میبخشد تا مغز ما آنها را به عنوان زیبایی بپذیرد.
شهرت اصلی نسبت طلایی در دوره رنسانس آغاز شد، زمانی که لوکا پاکیولی کتاب خود را به نام “دیوین پروپورشن” نوشت.
در این کتاب، او نسبت “الهی” را توضیح داد همچنین چگونگی بیان جلالت طبیعت و شکل انسان را به عنوان عبارت قابل قبولی از زیبایی را نیز توضیح داد.
لئوناردو داوینچی مفهوم را با مرد ویترویان نشان داد.
بگذارید برای یک لحظه در این موضوع بیاندیشیم. واژه “الهی” به معنای چیزی مقدس است که از آسمان میآید. این ویژگی خدایی دارد. نسبت الهی یک اندازهگیری است که سعی در توضیح “کمال” دارد.
بدنهای کامل، چهرههای کامل، ساختمانهای کامل، گیاهان کامل. اگر از این دیدگاه در یک راه منطقی پیش برویم، آنگاه کمال = زیبا
با افزایش کیفیت جادویی اختصاص داده شده به نسبت طلایی در طول زمان، این نسبت به نمادی از زیبایی و ظرافت تبدیل شده است
اما این سوال را از خود بپرسید – چگونه یک ابزار هندسی که به طور ادعا شده نسبتی کامل و بی نقص از یک طراحی را نشان میدهد میتواند مورد استفاده قرار گیرد تا هر چیز را به عنوان یک چیز ذاتاً “زیبا “تبدیل کند؟
به عنوان ایجادکنندگان محتوا و انسانها، مهم است به خاطر داشته باشیم که زیبایی نسبی است. کمال به هیچ وجه به معنای زیبا بودن نیست، به هر حال جوامع تلاش میکنند این نکته را به ما تحمیل کنند.
بله، برخی ویژگیها وجود دارد که جلوه ی یک طراحی را زیبا و گیرا میکند این یعنی تعادل و تعادل ها اغلب “غیر کامل” هستند
نسبت طلایی نمونهای برجسته از جادوی ریاضی است. و به همین دلیل مهم است. نه برای زیبا شدن چیزها، بلکه برای کمک به یافتن تعادل در چیزهای روزمره.
تا زمانی که از نسبت طلایی و ابزارهای هندسی آن به این منظور استفاده کنید، طراحیهای شما به طور زیباتر، آسانتر برای چشم و تعادلیافتهتر خواهند بود و بنابراین توسط مخاطبان شما بهتر درک خواهند شد.
ریاضیات جادویی
از نظر ریاضی، نسبت طلایی یک عدد بیانتها است که از یک محاسبه به منظور توصیف نسبت تعادلی مناسب بهدست میآید.
مقدار عددی نسبت طلایی “فی” به طور معمول به عنوان 1.618 شناخته میشود…
میتوانید با تصویر زیر فهم بهتری از این نسبت و پیدایش عدد “فی ” داشته باشید
همانطور که میبینید یک خط بزگ به دو خط کوچک تقسیم شده است که نسبت خطوط کوچک مساوی است با نسبت جمع اندازه ها به خط a که مساوی شده با عدد “فی”
نسبت طلایی – معادله ریاضی.
راه سادهترین برای تصور این نسبت با یک مستطیل طلایی و یک مارپیچ طلایی در داخل آن است. یک مستطیل طلایی آن است که به دو بخش تطابق به نسبت طلایی تقسیم میشود.
این مارپیچ در حالی ایجاد میشود که مستطیل به مرور به بخشهای کوچکتری با استفاده از همان نسبت تقسیم میشود.
نسبت طلایی – طراحی دایرهای
دنباله فیبوناچی و رابطه آن با نسبت طلایی
در سال 1200 میلادی، ریاضیدان لئوناردو دی پیزا نسبت را به شکل معکوس رمزگشایی کرد. از محاسبات او، یک دنباله اعداد به نام دنباله فیبوناچی به دست آمد.
دنباله به این صورت است:
1،1،2،3،5،8،13،21…
برای محاسبه عدد بعدی، شما باید دو عدد آخر را جمع کرده و سپس همان معادله را تکرار کنید. این میتواند به طولانی شدن معادله بینجامد.
عددها در دنباله فیبوناچی به نسبت طلایی نیستند، اما بسیار نزدیک به آن هستند. به گونهای نزدیک که اغلب آنها را با هم گروهبندی می کنند
نسبت طلایی برای تصویرگری از اهمیت جداشدن استفاده میکند، در حالی که دنباله فیبوناچی از کوچکترین عدد شروع میشود و از آنجا رشد میکند. همچنین، از آنجا که نسبت طلایی گنگ است، امکان داشتن عدد دقیق برای آن وجود ندارد.
به همین دلیل است که این تصویر نسبت طلایی که به مربعها جدا شده حاوی اعداد فیبوناچی در هر مربع است.
نسبت طلایی یک عدد گنگ در عین حال کامل
از نظر ریاضی، نسبت طلایی یک عدد اعشار گنگ است. چیز جالب در مورد آن این است که وقتی درون خود به تجزیه شود، در واقعیت بسیار کامل است.
ان همان رازی است که تصاویر را زیبا نشان میدهد.
ما در بخشی که در آن درباره نحوه حضور نسبت طلایی در طبیعت توضیح خواهیم داد
ارائهدهنده از دانههای گل آفتابگردان برای تجسم میکند که چگونه طبیعت از نسبت طلایی و دنباله فیبوناچی به عنوان یک روش کاملاً غیرگویا و عملی برای رشد دانهها استفاده میکند.
چگونگی حضور نسبت طلایی در طبیعت
نسبت طلایی یا نسبت الهی به نظر میآید در طبیعت در قسمت ها متعددی حضور داشته باشد.
از نحوهای که یک برگ خرما به صورت مارپیچ باز میشود تا شکل یک تندباد که از ماهواره دیده شده. بپ
یشترین نمایش طبیعی که شما آنها را در صدها مقاله منتشر شده در مورد نسبت طلایی در طبیعت خواهید دید، مارپیچها هستند. معمولاً نوتیلوس، تندبادها و برگهای خرما به عنوان مثالها ذکر میشوند.
وقتی شما چیزی در طبیعت میبینید که به مارپیچ طلایی شباهت دارد، اغلب اوقات در آنها نسبت ریاضی به دقت صورت نگرفته است.
بیشتر مارپیچهای طبیعی که به عنوان نمونهارائه میشوند، مارپیچهای لگاریتمی هستند. نسبت دوران آنها بین 1 و 2 قرار دارد اما دقیقاً 1.618 نیست.
این مارپیچهای لگاریتمی به یک نقطه نزدیک به مارپیچ طلایی شباهت دارند تا جایی که چشم شما آنها را به عنوان نسبت طلایی میپذیرد.
به همین دلیل در بسیاری از مقالات منتشر در مورد نسبت طلایی به عنوان مثالها استفاده میشوند.
این باعث میشود که شما برای ایجاد یک طراحی جذاب، نیازی به پیروی دقیق از این نسبت نداشته باشید.
شما فقط باید به اندازه کافی نزدیک به آن باشید. در زیر تصاویری از عناصر طبیعی و کیهانی را مشاهده میکنید که به نظر میآید به نسبت طلایی بسیار نزدیک هستند و به طور طبیعی یک مارپیچ متعادل و جذاب ایجاد میکنند.
چگونه دنباله فیبوناچی در طبیعت دارد؟
دیدیم که چگونه مارپیچ (حلزون) طلایی به صورت ویژگی مشهود در طبیعت وجود دارد، بیایید نگاهی به نحوه حضور دنباله فیبوناچی در این معما بیندازیم.
همانطور که قبلاً گفتیم، این دنباله اعداد شبیه نسبت طلایی هستند.
دنباله فیبوناچی در حالتی که دانهها به صورت مارپیچ (حلزونی) از مرکز گل به بیرون میافتند، بسیار مشهود است.
اما این موضوع به تنهایی محدود به گلهای خاص نیست. این دنباله میتواند پدیدههای طبیعی متعددی را پیشبینی کند، از جمله تکثیر خرگوشها، تشعشع درختان، و تعداد پتالهای گلها.
موارد طبیعی ذکر شده، همگی میتوانند با استفاده از مارپیچ لگاریتمی اندازهگیری شوند، اما در مثالهای زیر، این دنباله به شکل بیشتری مشهود است.