کتاب “اعتراف‌های یک تبلیغاتچی” چکیده‌ای است از اعتراف‌های دیوید اگیلوی پدر تبلیغات مدرن. اگیلوی در این کتاب از تجربه‌هایش می‌گوید و تکنیک‌هایی موثر را برای ساختن بهترین کمپین‌ها و موفق‌ترین آژانس‌های تبلیغاتی در اختیار خواننده قرار می‌دهد.
فصل اول این کتاب درباره نحوه اداره یک بنگاه تبلیغاتی است. فصل دوم به ما یاد می‌دهد که چطور مشتری پیدا کنیم. در فصل سوم می‌آموزیم که چطور باید مشتریان خود را حفظ کنیم و فصل چهارم به ما یاد می‌دهد که چطور یک مشتری خوب باشیم. فصل پنجم به این موضوع می‌پردازد که چطور می‌توان درست تبلیغ کرد. در فصل ششم نحوه نوشتن یک آگهی تبلیغاتی تشریح می‌شود. در فصل هفتم می‌آموزیم که چطور آگهی‌های تصویری و پوستر بسازیم و در فصل هشتم با نحوه ساخت یک تبلیغ تلویزیونی خوب آشنا می‌شویم. موضوع فصل نهم نیز نحوه ساخت تبلیغ برای محصولات غذایی، شهرهای دیدنی و داروهای اختصاصی است.
اگیلوی در فصل دهم کتاب، جوان‌ترها را نصیحت می‌کند و به آنها یاد می‌دهد که چگونه به اوج قله صعود کنند. آخرین فصل کتاب نیز مبحث جالبی را مطرح می‌کند درباره این که آیا تبلیغ کردن باید منسوخ شود یا خیر.

در این کتاب می‌آموزیم که تنها بخش کوچکی از خلق یک اثر تبلیغاتی مرهون الهام‌ها و نوگرایی ذهن است و بخش اعظم آن به دانش و سخت‌کوشی فرد بستگی دارد. به گفته اگیلوی، یکی از اصلی‌ترین مشکلات موجود در دنیای تبلیغات، وجود آدم‌هایی است که ذهن‌شان بیشتر معطوف به سودآوری است، نه خلاقیت. مشکل دیگر این است که آژانس‌های تبلیغاتی با تکرار اشتباه‌های قدیمی، پول مشتریان خود را به هدر می‌دهند.
“اعتراف‌های یک تبلیغاتچی” به چهارده زبان زنده دنیا ترجمه شده و میلیون‌ها نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رسیده است. این کتاب با ترجمه “رویا گذشتی” توسط انتشارات سیته به بازار عرضه شده است.

در این مقاله ۱۰ نکته‌ی بازاریابی، توصیه‌های یکی از بزرگ‌ترین مردان دنیای کسب‌وکار، همراه با مثال‌هایی به‌روز که از کتاب «اعتراف هاییک تبلیغاتچی» استخراج شده است، به شما ارائه می‌شود.

۱- مشتری کودن نیست

آگیلوی در ۱۹۶۳ به این نکته‌ی اغلب مغفول مانده، اشاره کرد: «مشتری از آنچه فکر می‌کنید باهوش‌تر است و روز‌به‌‌روز باهوش‌تر می‌شود.»
امروزه ۷۳ درصد مشتریان پیش از خرید، درباره‌ی محصول در اینترنت تحقیق می‌کنند. محصولات نامرغوب با وجود مشتریان زرنگ، دوام نمی‌آورند. شما نمی‌توانید با فریب آنها به سود برسید‌ (اگر هم توانستید، مدت زیادی طول نمی‌کشد).

۲- هر چه تبلیغات حاوی اطلاعات مفیدتر، قانع‌کننده‌تر

بلاگ‌ها و کتاب‌های الکترونیکی مملو از اطلاعات مجانی هستند. به همین دلیل طرفداران زیادی دارند. اگر اطلاعات مفید، کاربردی و قابل اعتماد را مجانی در اختیار مشتری بگذارید، اعتماد او جلب شده و خواهان همکاری با شما خواهد شد. آمار دروغ نمی‌گوید، بازدهی کسب‌وکارهایی که وبلاگ دارند و پیوسته محتوای سودمند و به‌روز ارائه می‌کنند، ۱۳ برابر کسب‌وکارهایی است که این کار را نمی‌کنند.

۳- عنوان، برگ برنده است

از عنوانی استفاده کنید که توجه مشتریانی را که به دنبال محصول شما هستند، جلب کند. عنوان‌ها به‌ویژه، عنوان‌های ساده و سَرراست، فروش را تقویت می‌کنند. درحالی که اهمیت این مورد در روزنامه‌ها و وبلاگ‌ها روشن است، اغلب افراد فراموش می‌کنند که در بازاریابی با ایمیل، عناوین بسیار تأثیرگذارند. در راهبردهای بازاریابی با ایمیل، عنوان ایمیل، مهم‌ترین عنصر است. حرفه‌ای‌ها نیمی از زمان خود را صرف یافتن عنوان مناسب برای نامه می‌کنند.

۴- بازاریابی نه ابزار سرگرمی، نه یک ارائه‌ی هنری، بلکه رسانه‌ی انتقال اطلاعات است

با وجود نظرات مخالف متعدد، پژوهش‌های بی‌شماری این عقیده‌ی آگیلوی را تأیید کرده‌اند. «کلوپ اصلاح یک‌دلاری» (Dollar Shave Club) یک مثال موفق است. تمامی مدل کسب‌وکار آنها بر این ایده استوار بود که شما می‌توانید با صرف چند دلار در ماه، یک اصلاحِ صورت عالی داشته باشید. تبلیغات بازرگانی آنها فوق‌العاده بود، اما آنها کار مهم‌تری کردند. آنها برندهای بیهوده گران‌قیمت تیغ اصلاح را که بازار را قبضه کرده بودند، به چالش کشیدند. طی چند سال، «کلوپ اصلاح یک‌دلاری» ارزشی معادل ۱۲۰ میلیون دلار پیدا کرد. به قول آگیلوی:

آنچه می‌گویید از اینکه چگونه می‌گویید، مهم‌تر است.

۵- اگر می‌خواهید کسی را وادار به انجام کاری یا خریدن محصولی کنید، باید به زبان خودش با او حرف بزنید؛ به زبان روزمره‌ی او، زبانی که با آن فکر می‌کند

زبان پُرطَمطراق، اصطلاحات تخصصی و لحن تشریفاتی دیگر طرفدار ندارد. در مقابل، زبان محاوره‌، دنیای بازاریابی را تسخیر کرده است. کارزار تبلیغاتی «فرآورده‌های لبنی کالیفرنیا» با شعار «شیر داری؟» یا «انجامش بده!» شعار تبلیغاتی «نایکی» و این آخرها موفقیت خیره‌کننده‌ی «تاکو بل» با شعار «وعده‌ی غذای چهارم»، نمونه‌هایی از این دست هستند.

با مردم متناسب با دانسته‌های‌شان سخن بگویید. با نگاه از بالا یا پایین با آنها صحبت نکنید؛ خیلی ساده، فقط با آنها حرف بزنید.

۶- افرادی را استخدام کنید که از شما بهتر هستند

آنها را به حال خود بگذارید تا راهشان را پیدا کنند. به دنبال کسانی باشید که بهترین‌ها را می‌خواهند و نه کسانی که با جریان رایج کنار می‌آیند. تنها بهترین‌ها را به کار بگیرید. یک استعداد تازه را به چشم تهدید دیدن، بزرگ‌ترین اشتباه شما است. آنها همراهان شما در یک ماجراجویی بزرگ خواهند بود. بازاریابی یک کارِ گروهی است. مهم نیست اگر شما همیشه باهوش‌ترین فرد گروه نیستید.

۷- تصویر، شخصیت را می‌سازد

محصولات و کالاها هم مانند انسان‌ها شخصیت دارند و می‌توانند در بازار اعتبار کسب کرده یا آن را از دست بدهند. حرفه‌ای‌ها درستی این نکته را تأیید می‌کنند. «کوکاکولا» می‌توانست یک نوشیدنی سودای ساده باقی بماند. اما به‌لُطف راهبردهای تبلیغاتی و برندسازی‌اش، تبدیل به یکی از قدرتمندترین نام‌های دنیای کسب‌وکار شد. آنها هر سال ۹/۲ میلیارد دلار صرف برندسازی می‌کنند، مبلغی که از مجموع هزینه‌های بازاریابی دو شرکت اپل و مایکروسافت بیشتر است. برندسازیِ هوشمندانه موجب شده است یک تولیدکننده‌ی نوشابه‌های گازدار، ارزشی بیشتر از تولید ناخالص ملی خیلی از کشورهای کوچک داشته باشد.

۸- تبلیغات بدون تحقیق، همان‌قدر خطرناک است که رمزگشایی نکردن از تحرکات دشمن در میدان جنگ

تحقیق و پژوهش برای آگاهی از خواستِ مشتریان از شما و نیز آگاهی از تصور آنها از برند شما ضروری است. اگر زمان کافی برای تحلیل کسب‌وکارتان صرف نکنید، از مسیر موفقیت خارج خواهید شد. به قول دیوید آگیلوی:

اگر می‌خواهید تبلیغات شما همیشه در حال پیشرفت باشد، هرگز آزمودن را متوقف نکنید.

۹- مدیران بازاریابی با تکیه‌ی بیش از حد به تحقیق و پژوهش، خلاقیت و پیش‌بینی را فراموش کرده‌اند، مانند میخواره‌ی مستی که از تیر چراغ برق به‌جای منبع روشنایی، به‌عنوان تکیه‌گاه استفاده می‌کند

تحقیق و پژوهش کمک بزرگی است اما شما برای اینکه سرنوشت کسب‌وکارتان در دستان خودتان باشد، باید بتوانید تصمیمات اساسی بگیرید، قاطعانه اقدام کنید و نوآور باشید. عدم بررسی و قضاوت درست در هنگام بازاریابی محصول، می‌تواند منجر به از دست دادنِ چندباره‌ی پول‌تان شود. «گپ» نمونه‌ای از این دست است. این شرکت به طور مکرر در ارتقای برندش و همگام کردن آن با نیازها و سبک زندگی خریداران مدرن شکست خورد زیرا پیوسته بر روشی اتکا داشت که «در گذشته خوب جواب می‌داد».

۱۰- یک ایده‌ی بزرگ و جذاب می‌تواند توجهات را جلب و خریداران را به خرید محصول شما ترغیب کند. بدون یک ایده‌ی بزرگ، تبلیغات شما مانند یک کشتی در سیاهی شب خواهد بود، گم و ناپیدا.

این نکته به‌ویژه در مورد جوان‌ترها صادق است. آنها آنقدر در معرض تبلیغات هستند که دیگر به آنها واکنش نشان نمی‌دهند. دیوید آگیلوی این نکته را از مدت‌ها پیش می‌دانست: «۹۹ درصد آگهی‌های تبلیغاتی نمی‌توانند چیزی بفروشند.»

بازاریابی مؤثر، کار دشواری است. اما با استفاده از توصیه های دیوید آگیلوی، شما می‌توانید قدم در راه درست بگذارید.

پست های مرتبط

15 پاسخ
  1. Pedram

    سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث
    ایجاد انگیزه براتون بشه

  2. رضایی

    سلام.خواستم بابت وبسایت خوبتون
    ازتون تشکر کنم و امیدوارم باعث ایجاد انگیزه براتون بشه

ارسال دیدگاه برای %s