بیلبورد تعاملی چیست ؟ [+7 ایده جذاب برای تبلیغات بیلبورد های اینتراکتیو]

در دنیای امروز که هر روزه هزاران پیام تبلیغاتی در مقابل چشمان ما رژه می‌ روند، جلب توجه و ماندگار شدن در ذهن مخاطب به چالشی پیچیده تبدیل شده است. همین حالا که این متن را می ‌خوانید، احتمالاً ده‌ها بنر و تبلیغ دیگر در اطرافتان قرار دارند که حتی متوجه حضورشان نمی ‌شوید. اما بیلبورد تعاملی داستان متفاوتی تعریف می ‌کند؛ داستانی که شما خودتان را در نقش قهرمان آن خواهید دید. 

بیلبورد تعاملی یا اینتراکتیو (Inter Active Billboard) چیست ؟

بیلبورد تعاملی سازه ای است  که به حسگرها و فناوری‌های پیشرفته  از جمله هوش مصنوعی مجهز شده و قادر است به واکنش‌های شما پاسخ دهد. تصور کنید  هنگامی که دارید از کنار یک بیلبورد می گذرید به شما سلام کند  ، یا حتی بر اساس سن، جنسیت و حالت چهره ‌تان محتوای متفاوتی نمایش دهد.

این تکنولوژی مرز بین دنیای فیزیکی و دیجیتال را از میان برداشته و تجربه‌ ای خلق کرده که مخاطب را دچار درگیری حسی می کند. شما دیگر فقط بیننده نیستید؛ بخشی از رویدادی هستید که در حال رقم خوردن است.

حالا بیایید نگاهی به پنج نمونه موفق از این دنیای شگفت ‌انگیز بیندازیم که نشان می ‌دهند چطور برندهای بزرگ دنیا از قدرت بیلبورد تعاملی برای ایجاد ارتباطی عمیق و ماندگار با مخاطبانشان بهره گرفته‌اند.

 1. Women’s Aid؛ وقتی نگاه شما دردی را التیام می ‌بخشد

تصور کنید از کنار بیلبوردی بگذرید که چهرۀ زنی زخمی و کبود را نمایش می‌ دهد. اما در لحظه ‌ای که نگاهتان به او می‌افتد، معجزه‌ای اتفاق می ‌افتد؛ زخم‌هایش آرام آرام محو می ‌شوند و چهره‌ اش به حالت طبیعی برمی‌ گردد.

سازمان خیریه Women’s Aid با این کمپین خلاقانه ، مفهوم “دیدن” را به ابزاری برای شفا تبدیل کرد. این بیلبورد تعاملی مجهز به دوربین و نرم ‌افزار تشخیص چهره بود که می ‌توانست تعداد افرادی را که به آن نگاه می‌ کردند را شمارش کند. هر چه تعداد بینندگان بیشتر می ‌شد، زخم‌ های روی چهرۀ زن سریع ‌تر محو می ‌شدند.

پیام این کمپین ساده اما قدرتمند بود: “اگر ببینی، می‌ توانی تغییرش بدهی”. این جمله نه تنها در پایین بیلبورد نوشته شده بود، بلکه در عمق جان هر بیننده‌ای که شاهد این تحول بود، حک می ‌شد. مردم ساعت‌ها مقابل این بیلبورد می ‌ایستادند، عکس می ‌گرفتند و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می ‌گذاشتند.

این کمپین نشان داد که بیلبورد تعاملی می‌ تواند فراتر از تبلیغ، ابزاری برای آگاهی ‌رسانی اجتماعی و ایجاد همدردی عمومی باشد.

 2. British Airways؛ وقتی آسمان با شما صحبت می ‌کند

British Airways  توانست یکی از خلاقانه ‌ترین استفاده‌ها از تکنولوژی را در دنیای بیلبورد تعاملی رقم بزند. در یکی از شلوغ ‌ترین میادین لندن، بیلبوردی نصب شد که به سیستم کنترل ترافیک هوایی متصل بود و اطلاعات پرواز ها را به صورت زنده دریافت می ‌کرد.

هر زمان که یکی از هواپیماهای این شرکت از بالای سر بیلبورد عبور می ‌کرد، صحنه‌ ای جادویی رخ می ‌داد. تصویر کودکی روی صفحه ظاهر می ‌شد که با هیجان به آسمان اشاره می‌ کرد و بلافاصله اطلاعات کاملی از آن پرواز ( شماره پرواز، مبدا، مقصد و حتی نوع هواپیما ) روی بیلبورد نمایش داده می ‌شد.

این تجربه باعث می ‌شد رهگذران احساس کنند که British Airways واقعاً آسمان را در اختیار دارد. مردم ساعت‌ها منتظر می‌ ماندند تا شاهد عبور بعدی هواپیما باشند و لحظۀ تغییر  بیلبورد را تجربه کنند.

 3. Carlsberg؛ احتمالاً بهترین بیلبورد دنیا!

گاهی اوقات بهترین ایده‌ها، ساده ‌ترین ایده‌ها هستند. کارلزبرگ با ارجاع به شعار معروفش – “احتمالاً بهترین نوشیدنی دنیا” – تصمیم گرفت ثابت کند که می ‌تواند “احتمالاً بهترین بیلبورد دنیا” را هم بسازد.

در مرکز لندن بیلبوردی نصب شد که نه تنها قابل دیدن، بلکه قابل نوشیدن هم بود! این بیلبورد تعاملی مجهز به یک دستگاه توزیع نوشیدنی بود که رهگذران می ‌توانستند با فشار دادن دکمه‌ای، برای خود یک لیوان از محصول تازۀ برند بریزند.

صف‌های طولانی مردم، عکس‌های بی ‌شمار در شبکه‌های اجتماعی و پوشش گسترده رسانه‌ای نشان داد که گاهی برای تأثیرگذاری عمیق، کافی است همان کاری را که می‌ گویید واقعاً انجام دهید.

 کارلزبرگ با این کمپین نشان داد که اعتماد به محصول تا چه حد می‌ تواند در ایجاد تجربه ‌ای فراموش ‌نشدنی مؤثر باشد.

4. Netflix؛ نبردی که شما نتیجه ‌اش را تعیین می ‌کنید

نتفلیکس که همیشه در شکستن مرزها پیشگام بوده، برای تبلیغ یکی از سریال‌های ابرقهرمانی ‌اش، نبرد میان شخصیت‌ها را از صفحۀ نمایش به خیابان‌های شهر آورد.

چندین بیلبورد تعاملی در نقاط مختلف شهر نصب شد که هر کدام تصویر یکی از قهرمانان اصلی سریال را نمایش می ‌داد. سپس مردم دعوت شدند تا در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ‌های مربوط به هر شخصیت، به او رأی دهند.

اما اینجا بود که ماجرا جالب می‌ شد. هر بار که تعداد رأی‌های یک شخصیت از حد مشخصی عبور می‌ کرد، سیستم کنترل بیلبورد به ‌طور خودکار فعال می ‌شد و “حمله‌ ای” به بیلبورد رقیب انجام می‌ داد (مثلاً با ایجاد سوراخ گلوله یا شکاف روی تصویر حریف!)

این کمپین نه تنها باعث سرگرمی مردم شد، بلکه آن‌ها را به بخشی از داستان ابر قهرمانان تبدیل کرد. مخاطبان احساس می ‌کردند که انتخاب‌هایشان واقعاً اهمیت دارد و بر نتیجۀ نبرد تأثیر می ‌گذارد.

 5. Dogs Trust؛ تضاد میان زیبایی ظاهری و حقیقت تلخ

سازمان خیریه Dogs Trust با خلاقیتی بی ‌نظیر، یکی از قدرتمندترین کمپین‌های آگاهی ‌رسانی درباره قاچاق توله‌ سگ‌ها را اجرا کرد. آن‌ها یک بیلبورد بزرگ را با ۷۵۰ عروسک توله ‌سگ نرم و دوست ‌داشتنی پوشاندند.

اما نکته جالب این بود که هر کسی یکی از عروسک‌ها را برمی ‌داشت، بخشی از یک پیام تکان‌ دهنده از زیر آن نمایان می‌شد: حقایقی تلخی درباره خشونت، قاچاق و شرایط وحشتناکی که توله‌ سگ‌های واقعی در آن نگهداری می‌ شوند.

در کمتر از ۲۴ ساعت، همۀ عروسک‌ها برداشته شد و بیش از ۱۷ هزار نفر مستقیماً با پیام کمپین روبه‌ رو شدند. این بیلبورد تعاملی نشان داد که چطور می‌توان تضاد میان ظاهر فریبنده و واقعیت تلخ را به ‌شکلی هنرمندانه و مؤثر به نمایش درآورد.

 ۶. Gymshark؛ وقتی دزدی از فروشگاه قانونی می‌ شود!

تصور کنید از کنار بیلبوردی بگذرید که روی آن لباس‌های ورزشی واقعی آویزان است و یک تابلو به شما می ‌گوید: “بفرمایید، بردارید!” این دقیقاً همان چیزی بود که برند Gymshark با خلاقیتی بی ‌نظیر اجرا کرد.

این بیلبورد تعاملی به‌ ظاهر ساده، اما در حقیقت پیچیده و هوشمندانه طراحی شده بود. لباس‌های واقعی برند روی سطح بیلبورد نصب شده بودند ، نه تصویر آن‌ها، بلکه خود محصولات فیزیکی که مردم می ‌توانستند لمس کنند، کیفیت ‌شان را احساس کنند و در نهایت با خود ببرند.

اما نکته طلایی کمپین آنجا بود که با برداشتن هر لباس، بخشی از پیام مخفی شده در زیر آن نمایان می ‌شد. این پیام خبر از یک فروش ویژه با تخفیف‌های تا ۶۰ درصدی می‌ داد و رهگذران را به فروشگاه‌های برند دعوت می‌ کرد.

این کمپین که با بودجه محدود و به صورت  محلی اجرا شده بود، بازتاب ملی و بین‌المللی گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها داشت. مردم نه تنها لباس‌ها را برمی ‌داشتند، بلکه عکس می‌ گرفتند، ویدیو ضبط می ‌کردند و در فضای مجازی به اشتراک می‌ گذاشتند.

 ۷. Reebok؛ آزمون سرعتی که جایزه‌اش کفش است

ریباک برای معرفی کفش ورزشی جدیدش ZPump 2.0، راه متفاوتی را در پیش گرفت. به‌جای اینکه صرفاً از مزایای محصول صحبت کند، تصمیم گرفت خود مردم را شاهد و ناقل این مزایا قرار دهد.

در یکی از شلوغ‌ ترین نقاط استکهلم، بیلبورد تعاملی نصب شد که مجهز به دوربین سرعت‌ سنج و فناوری ردیاب حرکتی بود.

این بیلبورد می ‌توانست سرعت دویدن افراد را به ‌طور دقیق اندازه‌ گیری کند و نتیجه را بلافاصله روی صفحه نمایش دهد.

هرکسی که بتواند با سرعت بیش از ۱۰.۵ مایل در ساعت (معادل ۱۷ کیلومتر در ساعت) از کنار بیلبورد بدود، برنده یک جفت کفش ZPump 2.0 می ‌شد.

صف‌های طولانی مردم برای دویدن ، تشویق‌های تماشاچیان و لحظات هیجان‌انگیز ، همه و همه باعث شد این بیلبورد تعاملی به یک رویداد اجتماعی تبدیل شود. مردم نه تنها برای امتحان شانس خودشان برای بردن کفش می ‌آمدند، بلکه برای تماشای دیگران و حمایت از آن‌ها نیز حضور پیدا می ‌کردند.

 چرا بیلبورد تعاملی آیندۀ تبلیغات محیطی است؟

همان‌طور که از این پنج نمونه می ‌بینید، بیلبورد تعاملی فراتر از یک ابزار تبلیغاتی است؛ این تکنولوژی پلی میان دنیای فیزیکی و دیجیتال می‌سازد و تجربه‌هایی خلق می‌کند که مخاطب آن‌ها را تا مدت‌ها به یاد می‌آورد.

مزایای کلیدی این نوع تبلیغات شامل افزایش میزان تعامل مخاطب، ایجاد محتوای قابل به اشتراک‌ گذاری برای شبکه‌های اجتماعی، جمع‌آوری داده‌های ارزشمند از رفتار مخاطب و تمایز قابل توجه از سایر تبلیغات محیطی است.

در دنیایی که توجه مخاطب کمیاب‌ ترین سرمایه محسوب می‌ شود، بیلبورد تعاملی نه تنها این توجه را جلب می‌ کند، بلکه آن را به تجربه‌ای ماندگار و قابل به اشتراک ‌گذاری تبدیل می‌ کند. این همان چیزی است که برندهای آینده‌ نگر برای رقابت در بازار امروز به آن نیاز دارند.

حالا نوبت شماست! کدام‌ یک از این کمپین‌ها بیشتر توجه‌تان را جلب کرد؟ و اگر قرار بود برای برند خودتان یک بیلبورد تعاملی طراحی کنید، چه ایده‌ای در ذهن دارید؟ در بخش نظرات منتظر شنیدن ایده‌های خلاقانه‌ تان هستیم!

منابع : ++

Related Posts

Leave a Reply